چوبر گنجینه هایی دارد که کشف و معرفی آنها شاید کمترین کاری است که بر عهده تک تک همشهریان قدرشناس ماست. گنجینه هایی که با یک دنیا خاطره از گذشته های دور شهرمان “چوبر” اندوخته ایی از علم و دانش را با کوله باری از تجربه همراه خوددارند.
سایت چوبر نیوز و موسسه انفاق مهر چوبر، جدای از سایر برنامه های علمی فرهنگی خود، کشف و معرفی این گنجینه های نایاب منطقه را نه تنها سرلوحه کار خود بلکه وظیفه میداند. چرا که این دو نهاد فرهنگی، همه داشته های تحصیلی و علمی خود را مدیون این گنجینه های پرفروغی میداند که چراغ راه گذشته و آینده ما بوده و هستند.
در این قسمت گفتگویی داریم با یکی از این گنجینه های فرهنگی و پیشکسوت علم و دانش منطقه و چهره ایی ماندگار در قلب همه دوستداران علم و ادب و دانش آموزان دیروز و عالمان علم امروز.
استاد مقصود نعمتی چوبر، فرزند مرحوم فتح ا… از شاعر توانمند و نام آشنای کشور است که در سال ۱۳۲۵ در یکی از مناطق سرسبز و فرهنگ دوست گیلان یعنی «چوبر تالش» بدنیا آمد.
وی در سال ۱۳۴۰ دیپلم خود را از مدرسه هلاکو رامبد هشتپر طوالش گرفت . سپس راهی مراغه و مشهد شد تا دو سال دوره سپاهی دانش را گذرانده و در سال ۱۳۴۹ در تربیت معلم رشت پذیرفته شد . استاد نعمتی در مدت ۳۱ سال کار فرهنگی و تدریس در رشته های ریاضی و علوم تجربی، علوم آزمایشگاهی و … در مدارس نقاط مختلف شهرستان تالش از جمله حویق، چوبر، پلاسی ، نصرت آباد و… در سال ۱۳۷۸ با کوله باری از دانش و تجربه و دنیایی از خاطره بازنشست شد.
وی در خاطرات خود از زمان تحصیل در چوبر قدیم چنین می گوید :
مرحوم (نجف خان ) نجفقلی عزیزی بانی توسعه علمی چوبر
در زمان تحصیل من ، چوبر فقط یک روستا بود با چند مغازه و تنها یک باب نانوایی !
در آن زمان دبستان ۲۱ آذر چوبر، با پنج پایه ابتدایی در محل مدارس فعلی با پی سنگی رودخانه و دیوار کاهگلی قرار داشت. آب شرب و حصار نداشت و اطراف مدرسه بوته های انار بود که بعدا با سیم خاردار محصور شد. زمین مدرسه را مرحوم (نجف خان ) نجفقلی عزیزی (خدا رحمتش کند) اهدا کرده بود.
وی فرهنگ دوست بود و اکثر اوقات به مدرسه سرکشی می کرد و از مشکلات می پرسید و به قدر توان رسیدگی و کمک می کرد. وی سواد خواندن و نوشتن داشت و به امور کاملا واقف بود.
نخستین دانش آموزان و معلمان چوبر
از دیگر با سوادان آن زمان مرحوم ابوالفضل پیروی و مرحوم میرزا کریم محمدی بودند که در عریضه نویسی سواد داشتند. از دبستان ۲۱ آذر چوبر، در آن دوره آقایان حاج ابراهیم ابراهیمی، دولت دوستگانی، میر اسماعیل بنیاد و اینجانب مدرک تحصیلی گرفتیم.
چوبر معلم بومی نداشت، و معلمین دوران ما غیر بومی بودند. مرحوم هلالی از تهران، مهری و رسولی پور از رشت و امیدواری از انزلی و معلمان دیگری از آستارا که در چوبر اجاره نشین بودند مدرسه را اداره می کردند. از روستاهایی چون نصرت آباد، حویق ، پلاسی ، ویزنه و … برای تحصیل در پایه ابتدایی به چوبر می آمدند.
برخی از خوانین به با سواد شدن مردم حسادت داشتند
تعداد دانش آموزان روستا محدود به ۳۰ الی ۴۰ نفر می شدند که همگی پسر بودند. برای دختران مدرسه رفتن عار بود. و آنها حق مدرسه رفتن نداشتند، در واقع سواد برای آنان مفهومی نداشت. اولیا به ندرت سراغ فرزندانشان را می گرفتند و از وضعیت تحصیلی آنها کمتر می پرسیدند. هرچند تحصیل کم کم در حال گسترش بود اما برخی از خوانین حسادت داشتند که مبادا فرزندان کسبه با سواد شده و سد راه آنان شوند.
در آن زمان سطح روستا چاه آب نداشت و در بازار چوبر یک چشمه آب جاری بود که بازاریان و اطراف از آن برداشت می کردند. روستا جمعیت زیادی نداشت و شاید حدود ۳۰۰ الی ۴۰۰ نفر در کل روستای چوبر زندگی می کردند. در مدرسه هم آب نبود و مجبور بودیم با ظرف از رودخانه چوبر به مدرسه آب بیاریم.
قدیمی ترین طایفه های چوبر
مردمان چوبر اولیه انسانهایی قوی هیکل، مهربان، خونگرم و طایفه ایی بودند. طایفه هایی چون، شهیدی ها، صلاحی ها،هنری ها، عزیزی ها، آقاجانی ها، جعفری ها، شریفی ها،دهقانها، حسن پورها ، قلمی ها ، عبادیان ها، عبادپورها، اسماعیلی ها و شوکتی ها بودند. بعدا عده ایی کم کم از اطراف آمدند و در روستا ساکن شدند. وسیله نقلیه و حتی وسایل ارتباط جمعی مثل رادیو تلویزیون یا روزنامه نبود. بازار ، دروار محله ، کچیم، رودسرا محله ، حاج یدالله محله و بالا محله چوبر تنها محلات قدیم چوبر بودند. تنها مسجد روستا مسجد بالا محله چوبر بود.
در آن سالها مردم کمتر به بازار وابسته بودند
در آن زمان میوه جات و لبنیات طبیعی و ماهی قزل آلا و پرندگان حلال گوشت در چوبر فراوان بود، و مردم کمتر به بازار وابسته بودند. پول کم ولی خیلی ارزش داشت. از بانک و مخابرات و دکتر خبری نبود.اما مجالس عروسی و شب نشینی فامیلی گرم بود. در ایام عید باستانی همه با هم به یکدیگر سر می زدند و بزرگترها احترام خاصی داشتند. بهداشت در روستا خوب نبود و بین هشتپر و آستارا،دو سرویس ماشین بود با ۲۰ ریال کرایه رفت و برگشت.
سنگ مزار برادرم و مادرم را خودم سروده ام…
من از ابتدا به حفظ شعر علاقه داشتم. و در دوره ابتدایی سرود مدرسه و دعای صبحگاهی را می خواندم. در دوره دبیرستان اشعار کتابهای درسی را اغلب حفظ می کردم. به کتابهای شعر سعدی ، حافظ ، مولانا ، خیام و اشعار ترکی شاعران علاقه وافری داشتم. بعد از وفات برادرم مرحوم امیر نعمتی، خیلی ناراحت و افسرده شدم و اشعار سنگ مزار برادرم و مادرم را خودم سروده ام…
کتاب مجموعه اشعارم به زودی چاپ خواهد شد
در چوبر شاعری به آن معنا وجود نداشت و شاید من بخاطر ندارم. من اشعار زیادی در طی مدت تدریسم سروده بودم که بعد از بازنشستگی به فکر جمع آوری و چاپ افتادم که یادگاری باشد برای آیندگان. کتاب مجموعه اشعارم به فارسی و ترکی است که اگر چاپ شود اولین کتاب شعرم خواهد شد. در این کتاب به موضوعات مختلف ادبی ، اجتماعی ، فرهنگی ، تربیتی ، و دینی و اسلامی پرداخته ام که با استفاده از آیات قرآنی گردآوری شده و علاوه بر آن مطالب، و مقالهای گذشته گان و بزرگان محلی در آن گنجانده شده است.
انگیزه ایی که باعث چاپ این اثر شد
مردم چوبر فرهنگ دوست هستند. وقتی اولین بار شعر « علی اعجوبه عالم» یا « علی کیمدو » را در افتتاحیه مدرسه راهنمایی چوبر خواندم خیلی استقبال شد. علاوه بر آن هر وقت بخشهایی از کتاب را برای آشنایان و فامیل خوانده ام با استقبال گرم آنان روبرو شده و بسیار تحسین کرده اند و این خود انگیزه ایی برای چاپ این اثر شد. ضمنا در تدوین آن از ۲۰ جلد منابع غنی و گوناگون در حوزه ادبی استفاده کرده ام.
چوبر امروز خیلی پیشرفت کرده است
چوبر اکنون خیلی بزرگتر و بهتر شده است. مردمان خوب و خونگرم آن بیشتر شده اند. افراد باسواد خیلی بیشتر و فهم و آگاهی مردم هم خیلی افزایش یافته است. چوبر از بیشتر مزایای شهری برخوردار است. وضعیت مردم خوب و رو به بهبودی است . و شعری که در مورد چوبر گفته ام کاملا چهره امروزی شهر را نمایان می کند.
(لازم به ذکر است که تنظیم لید و گفتگوی ویژه را خود آقای شوکتی با استاد نعمتی انجام داده اند که فقط تنظیم و انتشار آن بر عهده اینجانب بوده است.)
سلام
و تشکر از شما بخاطر این گفتگوبی خوبی که با آقای نعمتی انجام دادید.
واقعا گنجینه نابی هستند.انشا… سالیان سال زنده باشند و نامدار.
استاد نعمتی مایه افتخار بوده ایشان را خیلی دوست داشته واحترام خاصی به ایشان قایل هستیم خدا حفظشون کنه.بهنام برمکی از اردبیل
سلام
خیلی مصاحبه با مزه ایی بود.
من زمانی با دختر ایشون همکلاس بودم. بسیار افراد با ادب و احترام بودند. همان زمان یادمه تنها عموش از درخت گیلاس افتاده بود و می گفتند فوتبالیست بوده و هنگام مرگش در شهر شما عاشورایی به پا شده.
خدا رحمت کنه.
و آرزوی موفقیت دارم برای آقای نعمتی . شاعر بزرگ و محبوب.
با سلام ، مصاحبه دلنشین استاد گرامی را خواندم مایه مباهات منطقه می باشد خدمات این گنجینه عظیم علم و معرفت را ارج می نهیم و آرزوی توفیق روز افزون برای ایشان مسئلت داریم
درود بر شما
استاد گرامی
حرفهایتان خیلی شیرین و جالب بود.
مشتاقانه منتظر کتابتان هستم.
با سلام ، مصاحبه دلنشین استاد گرامی را مطالعه کردم مایه مباهات می باشد برای ایشان و خانواده توفیقات روز افزون مسئلت دارم و بی صبرانه در انتظار کتاب ایشان خواهم بود . این بزرگواران ذخایر فرهنگی و علمی ما می باشند آنان را الگوی خویش قرار دهیم و خدمات آنان را ارج بگذاریم با احترام بی شائبه