ارتفاعات چوبر پر از طبیعت بکر و زیبای طبیعی است که در فصل بهار و تابستان میزبان گردشگران زیادی از نقاط مختلف می شود. برای استفاده از این طبیعت خدادادی باید دل از شهر بکنی و پیاده عازم کوهها و ارتفاعات چوبر شوی. بهترین مسیر برای رفتن به کوههای چوبر از طریق جاده توریستی “ایل کیوی” میسر است. جاده ایی توریستی که پس از ۳۰ سال هنوز خاکی است ولی در زمان انتخابات همیشه وعده های زیادی برای پیگیری آسفالت آن داده می شود اما بعد از مدتی این وعده ها به بایگانی خاطرات می پیوندد.
با این حال گردشگران به صف شده اند تا از طبیعت زیبای شمال لذت ببرند.
جاده ایل کیوی و کندوهای زنبور در اطراف جاده. علفهایی که بروی کندوها گذاشته اند بخاطر گرماست که برای زنبورها سایه بانی خنک ایجاد می کند.
این جاده اگر آسفالت می شد زیباتر از جاده حیران بود.
گوئیچک یر زیباترین مکان گردشگری شمال
خدا رحمت کنه آقای دوستگانی در زمان ساخت پارک کودک در چوبر خیلی زحمت کشید…
اگر گذرتان به شهرداری چوبر بیافتد حتما مهندس ایرج غلامی را می شناسید.
پای ثابت بسیاری از پروژه ها ی فنی و عمرانی در چوبر. خدا قوت مهندس…
تصویری از شمالی ترین قسمت چوبر که وقتی جاده تمام می شود تازه رودخانه شروع می شود.
سخاوت غلامی یا همان ساخان دایی که ارباب بسیاری از اهالی روخان بوده و هست. مغازه ایی قدیمی پر از خاطرات ماندگار کودکی ….
مراحل ساخت پل بالخ گولی.
شور و شوق اهالی بالخ گولی در تکمیل این پل بسیار دیدنی و جالب بود. حتی کودکی که با اون عینک ته استکانی از لابلای آدم بزرگها به دوربین خیره شده حرفهای بسیاری دارد…
ایرج غلامی مهندس ناظر پل در کنار محراب نجفی ، پرویز حسن زاده و بقیه در این شور و شوق اهالی شریکند.
” مشه خروزی ” یا همان مرغ صحرایی که حالا به لطف شکارچیان نسبتا” محترم، نسلشان منقرض شده، زمانی در ارتفاعات چوبر پر بود. آنقدر که تا ۲۰ سال پیش وقتی به سمت لملر یا گویچک ئر می رفتی مرغ و خروسهای صحرایی از جلو پات به هوا بلند می شدند … یادش بخیر…
گوسفندان کاملا در آرامش به چرا مشغولند . چون سگ گله هوشیار است. ولی چنان ژستی جلوی دوربین گرفته که احتمالا” می خواد بگه : حریم خودتو نگه دار و جلو نیا و گرنه…..
شالیزارها که سبز شوند ، شمال گلستان می شود در خاطرات من و تو …
و چه خوب گفت:
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم !
عکسها: فرزاد غلامی ، اسفندیار آقاجانی ، علیرضا شوکتی، سپهر عبادپور
توضیحات عکسها : علیرضا شوکتی
شعر : مهدی پور