بزرگی قد و وزن زیاد نمی خواهد، بلکه باید قلبی بزرگ و با شهامت داشت تا کارهای بایسته برای مردمی شایسته انجام داد.
مهندس ساجد نعمتی از آن دسته آدمهایی است که تمام اندوخته علمی و تجربی خود را وقف دوستان، همشهریان و انسانهایی می کند که علاقه به پیشرفت و توسعه دارند. وی مدتها دهیار خودکار محله چوبر بوده و از اینکه توانسته در مدت فعالیت خود موجب توسعه علمی فرهنگی و عمرانی منطقه شود خرسند است.
گفتگوی زیر حاصل ۲ ساعت گپ صمیمانه با این مدیر اجرایی توانمند کشور است که می خوانید.
معرفی کامل خود و اینکه الان کجا ساکنی و به چه کاری مشغولی؟
سلام و عرض ادب خدمت شما برادر عزیزم و همه ی همشهریان محترم که این گفتگو را مورد توجه قرار می دهند.
بنده، ساجد نعمتی، فرزند مرحوم نقی نعمتی (علی النقی) هستم. متولد فروردین ۱۳۶۶. در حال حاضر مشغول به ادامه تحصیل و پژوهش و تدریس و مشاوره درسی و افتخار دارم که دهیار یکی از قدیمی ترین روستاهای چوبر هم هستم.
کجا درس خواندی و ۵ نفر از بهترین همکلاسیهای دوره مدرسه را نام ببر؟
دوره ابتدایی را مدرسه شهید شوکتی و راهنمایی را مدرسه امت و تمام دوره ی متوسطه را دبیرستان علی بن ابیطالب لیسار گذراندم.فوق لیسانس مهندسی عمران هستم.لیسانس را در رشت و ارشد را بنا به توصیه ی اساتیدم، با اینکه در دانشگاههای نزدیک همچون گیلان نیز میتوانستم، اما در دانشگاه تخصصی دولتی علوم و فنون دریایی خرمشهر در گرایش سواحل و سازه های دریایی گذرانده ام. به لطف خدا امسال هم در حین تحصیل، به مصاحبه دکترای دانشگاههای تهران هم دعوت شدم. البته آزاد علوم تحقیقات تهران هم پذیرفته شدم.
انشالا با لطف خدا بتوانم در دانشگاهی خوب ادامه تحصیل بدهم.
و ۵ نفر از بهترین معلمانی که داشتی؟
دوست که، بنده دوستان زیادی دارم، از همه دوران تحصیلم. واقعا ممکن است ذکر چند نام باعث دلخوری سایر دوستانم شود که از ذکر نام خودداری کنم. حتی هنوز هم با اکثر دوستان دوران تحصیلم در ارتباط هستم.
معلمین هم حقیقتا، از بهترین معلم های زندگی ام، پدر و مادرم هستند.اما معلمین مدرسه، بواسطه ی اینکه دانش آموز زرنگی بودم، مورد لطف همه ی معلمین میشدم و خاطرات بسیار خوبی دارم.
اما اگر بخواهم تفاوتی قایل بشوم که رفتارشان بازخورد پیشبرنده ای در من داشت، میتوانم به آقای #فیض الله صفرزاده در چهارم ابتدایی اشاره کنم که وقتی ده سال داشتم منو پای تخته میبردن و به بقیه ریاضی درس می دادم.که هنوز هم تاثیرش در من هست.
آقای #علی صفرزاده که با اعتماد دهی ایشون، نمره ی کامل ریاضی نهایی شدم. آقای #شاپور رضاقلی پور دبیر ادبیاتم که با توجه ویژه شون به نوشته های دوره دبیرستانم، بمن اعتماد قلم در دست گرفتن رو هدیه دادن.آقای #نصیر احمدی مهربان، دبیر ریاضیات دبیرستانم. آقای #حسام الدین منتظری مدیر دبیرستان، یک انسان میتوانم بگویم واقعی!
شما خانواده موفقی در علم و آموزش بودید ریشه این موفقیت را در چه میدانید؟
بله خداراشکر، خانواده ی تحصیلکرده ای دارم و باعث افتخارم هم هست.
میتوانم ریشه ی این موضوع را در فکر روشن پدرم و حمایت مادر بیابم. خب همگان واقف هستند که پدرم کشاورز بودن اما با اینکه بچه ها در کار شالیزار بشدت سهیم بودند، به همان اندازه هم مورد حمایت و تشویق پدر در امر ادامه تحصیل بودند. سپس استعداد و تلاش خود بچه ها که همگی از لحاظ استعداد تحصیلی به نوعی شناخته شده هستند. جالبه اضافه کنم در دوران تحصیلی پایه، وقتی هر کداممان کمتر از ۱۹ میشدیم، باید یکی از اعضای خانواده ضمانتش میکرد پیش پدر٬ تا جبران کند (شیوه ی آموزش بسیار مناسب. مسئولیت پذیری).
وضعیت فرهنگی چوبر را چگونه می بینید؟
فرهنگ یک مقوله ی کلی و چند بعدی است! و بیشتر رفتاری.مثل فرهنگ محیط زیست، فرهنگ همزیستی، فرهنگ استفاده از منابع ملی و جنگلها و غیره که واقعا کل مملکت درگیر آن است. قصد ندارم به دروغ، تعریف و تمجید اضافی کنم و مانع پیشرفت شهرم شوم! و همینطور قصد سیاه نمایی هم ندارم. فرهنگ، تعریف مستقلی دارد. اگر بخواهیم با مناطق همتراز بسنجیم، فرهنگ عمومی،خوب است. اما اگر بخواهیم با ایده آل ها بسنجیم، جای کار زیاد است و این مختص کل جامعه است و نه صرفا اینجا. صد البته فرهنگ باید آموزش هم داده شود که در بحث آموزش بشدت ضعیفیم و تاثیر فضای مجازی و لقمه های هضم نشونده که به خورد مردم میرود، نتایجش بوضوح در اجتماع قابل مشاهده است.
البته چوبر ما بواسطه ی درصد بالای تحصیلکردگان و قدمتش، بنیه ی فرهنگی بالایی دارد.
چه چیزی باید تغییر کند یا توسعه یابد تا به آن سطح ایده آل در پیشرفت چوبر برسیم؟
اگر خودمان به وظایفمان درست عمل کنیم و در چهارچوب قانون و اخلاق عمل کنیم، این تغییر هر سیستمی را نتیجه میدهد(وجدانِ کاری). توسعه ی یک شهر ولو کوچک مانند چوبر، در درجه ی اول تابع توسعه ی کشور و استان و شهرستان است! چون راه تغذیه ی شهرهایی مانند چوبر از بالادست میباشد! اما در شرایط موجود و از لحاظ مدیریتی، چوبری ها باید همسو شوند! در چوبر اجتماعهای کوچک قدرتمندی وجود دارد، هم به لحاظ نفوذ سیاسی هم اقتصادی و هم علمی، که بنظر من هنوز به همسویی با هم نرسیده اند. اگر انسجام بوجود بیاید، قطعا چوبر زبانزد خواهد شد. منافع کلی بعدها منافع خرد را هم شامل میشود ولی منافع خرد، کلیت را تقسیم میکند!
اینکه چه چیزی تغییر کند: بطور خیلی کلی و غیر مبسوط؛ برای هر سیستمی مانند شهر ، اول خودمان، دوم نحوه ی استفاده از منابع انسانی و اقتصادی و فکری( استفاده از تشکلهای مردمی در برنامه های راهبردی)٬ و سوم تغییر نگرش در انعکاس گزارشات به مردم(مردمی که وضعیت واقعی خود و شهر خود را بدانند، قطعا تصمیمات و رفتار دقیقتری اتخاذ خواهند کرد).
عمده ترین کمبودها در چوبر چیست؟
ببینید جناب شوکتی، درمورد کمبود، ما دچار کمبودهایی در سطح ملی هستیم. که در محیط های کوچک هم کاملا تعیین کننده اند.چون توسعه با اقتصاد رابطه ی مستقیم دارد و اقتصاد کشور ما نیز عمدتا به یک بخش معطوف است، پس عموما کل کشور و بالاخص مناطق کوچک کم درامد، وابستگی ناگسستنی به این بخش دارند که با تقلیل این وابستگی پیشرفت مستقل تری حاصل خواهد شد. اگر منظورتان از کمبود، کمبودهای رفاهی و امکانات شهریست: حمل و نقل داخل شهری(تاکسی)، طرح های مدون توسعه ی رفاهی مانند مکانهای تفریحی دایمی و مراکز خرید و درمانی …
به هرصورت همگان بر کمبودها آگاهند و امیدوارم با لحاظ موانع اجرایی به قضاوت منصفانه بنشینیم.
ایا مسئولان و کسانی که برای چوبر کار میکنند رضایت بخش است؟
رضایت بخش بودن مسئولان را که، اگر بخواهم فرد به فرد بگویم، از نزدیک با همگی عزیزان درارتباطم، بسیار مردم دار و خوب هستند.
اما در مورد سوال شما، باید به برآیند نگاه کنیم! که برآیند دلسوزی مسئولان در فراهم کردن امکانات و رفع مشکلات در سطح شهر چطور بوده. باز هم اعتقاد به همسویی و انسجام دارم. انشالا بنظرم در این دوره ی جدید با شهردار جدید، جناب آقای قلی پور و شوراهای محترم،شاهد تلاشهای مضاعفی خواهیم بود. البته ناگفته نماند که طی مدت حضور اقای نظیری هم، در برخوردی که در شهرداری با ایشان داشتم الحق خوب بودند.
در چه قسمتی از شهر شما احساس ضعف میکنید (منظور اجتماعی،فرهنگی، عمرانی و ….)
در مورد ضعف، همانطور که عرض کردم، یسری مسایل کلان وجود دارد که مناطق کوچک تابع آنهاست. میتوان گفت که چوبر شهری نوپاست، هنوز تعادل در آن بوجود نیامده. چوبر مجموعه ی از شهر و روستاهاییست که بعدا با تغییر محدوده شهری، ایجاد شدند. انتظارات مردم اغلب منطقی و گاها بالاست و وعده ها هم متناسب با انتظارات است که در نهایت، اکثرا عملی نمیشوند و درواقع نمیتوانند که بشوند.
اول باید بدانیم شهر چیست و بعد انتظار معقول داشته باشیم و عادلانه قضاوت کنیم. تعاریف زیادی از شهر وجود دارد اما میتوان گفت که شهر در اصل یک سیستم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است.
شهرهایی مانند چوبر که جمعیتی مابین ۱۰ تا۲۵هزار نفر جمعیت دارند، در واقع در طبقه بندی روستاشهرها قرار میگیرند.
برخی تعاریف هم میگوید که شهر جاییست که مردم با طبیعت تعامل کمتری دارند، یعنی مثلا کشاورزی و دامداری در آنجا نیست و ارتباطات عمدتا اقتصادی است و مردم برای کار و فعالیت عموما در همان مکان متمرکز هستند. خب آیا شهرهایی مانند چوبر چنین هستند؟
طبیعتا در چنین مکانهایی که ارتباط مستقیم با طبیعت و منابع داریم مانند کلانشهرها که توسعه چند بعدی است، بحث توسعه ی پایدار بسیار ضروری است.
زیرساخت های عمرانی، فضای سبز دائمی، جاذبه های توریستی، مراکز آموزشی، کتابخانه ها، مراکز رفاهی و درمانی و مسافرخانه ها، حمل و نقل، مراکز اقتصادی، سالن های سرپوشیده، پروژه های عمرانی مانند پل ها یا کوچک مانند پل هوایی عابرین یا پیاده روها…
مقایسه کنیم و بگوییم از کدامیک از این تعاریف شهری بودن، چوبر برخوردار است؟
از جانب خودم میگویم ، چوبر از خودش عقب است! چون بواسطه ی تحصیلکردگان و پیشینیان تحصیل کرده اش و خصوصا قدمتش، هنوز کتابخانه ندارد!
هنوز فضای سبز ندارد(باغ کاج فضای سبز ایجادی نیست).
هنوز میدان کوچک و بلوار داخلی کوچک ندارد
هنوز یک طرح ساماندهی مراکز فروش کوچک مانند توجیه مغازه داران حاشیه ی خیابانها و رنگ امیزی مناسب فضای بیرونی کرکره ها یا دیوارهای بیرونی ندارد. چوبر میتواند زیبا باشد. اگر تصویری از بازار به غریبه ای نشان دهیم باور نمیکند که اینجا شهر و مرکز شهرمان است. یک شهر، در درجه ی اول به دست کم ظاهر شهری هرچند کم نیاز دارد!
#زیبا سازی شهر بسیار مهم است. که اقدام خاصی در این خصوص صورت نگرفته است.
وجود مرکز درمانی مستقل و مجهز و اورژانس، تعداد ادارات و بانک و مراکز تولیدی…
این نکات را که عرض نمودم، مبین اینست که جا برای کار وجود دارد٬ کمبود در همه ی مناطق مشابه چوبر هم هست. باید اتحاد و انسجام بخرج داد و موجب آبادانی شد. وگرنه درجا زدن است.
چوبر، بوضوح ظرفیت پیشرفت سریع دارد.چون طیف های قوی در آن موجود است. با کم شدن محدوده ی شهری از حدودا چهارسال پیش و تاسیس دهیاری ها، تعامل هرچه بیشتر دهیاری ها و شهرداری با یکدیگر و مردم، قطعا چهره و جایگاه جدیدی برای چوبر ایجاد خواهد کرد. شهرداری و دهیاران عزیز، تلاشهای خوبی را شروع کرده اند که آینده ای خوبی رو محتمل میسازد.
شما مدتها دهیار یکی از مناطق مهم چوبر بوده اید، عمده ترین کارهایی که انجام دادید چه بود؟
بله، بنده حدود دوسال است که دهیار هستم. با توجه به کمبود شدید منابع مالی روستا(حتی سه برابر سایر روستاها) و خب در حاشیه بودن روستا و نبود درآمد خصوصی، در حد توان کوشیده ایم و به یاری اهالی و شوراها کارهایی در حد وسع صورت گرفته.
سعی بر این بوده که برنامه ی کار بر مسایل فرهنگی و اموزشی و عمرانی متمرکز باشد. برنامه ی فرهنگی ورزشی و اموزشی و برنامه ی جمع آوری زباله از سطح روستا و اماده سازی سطل های زباله و همینطور تعریض تمامی خیابانهای روستا و سایر خرده کارها صورت گرفته است. البته لیست اقدامات در قالب بنر در هفته ی دولت، روی فضای مجازی منتشر شد.
از پروژه های بزرگتر هم ، میتوان به بحث پل سازی و آسفالت کامل روستا اشاره کرد که جا داره همینجا از فرماندار محترم جناب #مهدوی و بخشدار محترم جناب #شاهی تشکر کنم که در این خصوص مارو مورد لطفشون قرار دادند. که در آینده ی نزدیک صورت خواهد گرفت.
در کل، ترجیح میدهم تک بعدی عمل نکنم.
همانطور که همکارانم هم در جریان هستند، این روستا بواسطه ی جمعیت کم و مشکلات و پروژه های موجود عمرانی پرهزینه، سرانه ی بسیار ناچیزی وصول میکند که حتی حقوق کارمندان دهیاری را هم تامین نمیکند و شاید حدود ده ماه است بدون حقوق سر میکنیم. و اندک درآمد را خرج روستا میکنیم. اقداماتی درخصوص تامین مالی صورت گرفته، اما هنوز به نتیجه نرسیده است.
(بهترین ایده ها را هم، بدون منابع و تجهیزات اجرایی، محکوم به خاک خوردن رو کاغذاند)
امیدوارم با یاری خدا و لطف مسئولان بالادست، گره از مشکلات ما باز شود.
یک عذرخواهی مجدد هم بابت وضعیت کنونی راه به مردم بدهکارم که بخاطر بارندگی بی وقفه و نیمه کاره ماندن راهسازی و زیرسازی بوجود امد. امیدوارم مثل همیشه درک و حلالمان کنند.
حال اگر شما مسئولیت اجرایی در شهر چوبر و یا بخش حویق را داشتید اولویت کارهایتان برای توسعه شهر چی بود؟
هرچند جای بزرگان نشستن،از ادب نیست.وقتی می دانم از من با لیاقتتر وجود دارد. اما اگر خودم را در آن سطح فرض کنم،
بنظرم یکی از سریعترین راههای پیشرفت در مناطق ساحلی، تمرکز بر صنعت توریسم و زیبا سازی ظاهری شهر هست که قطعا باعث جذب سرمایه و همینطور تقویت روحیه ی جمعی خواهد شد. چه بسا همانطور که عرض کردم، این سرمایه در چوبر وجود دارد، اگر بستر فراهم شود، همین عزیزان در همینجا سرمایه گذاری خواهند کرد. اقتصاد منطقه در کنار باغداری بچرخد. اگر به مثابه ی شهر به چوبر نگاه کنیم، صنایع دیگر غیر باغداری هم باید توسعه بیابند.
هیچ منطقه ای مانند چوبر نیست. نزدیک بودن ساحل به جاده اصلی! دو راه جنگلی که سالیان سال است مردم از آنها استفاده میکنند.الکوفی و بالامحله که سیزده بدر مردم در آنجا جمع می شوند!
اینها برنامه ریزی میخواهند تا سال به سال تکمیل بشوند. همین الان به طرح ساحلی سر بزنید، متاسفانه مثل هر سال، بمدت ۷-۸ ماه، اصلا وضعیت بشدت نابسامانی دارد. این نتیجه ی بی برنامگی است.
یادم می آید سال ۸۸ یک نمونه پیش طرح ساحلی برای شهرداری بردم، که موافقت نشد. گفتند طرح خریده اند اما پس از ۸سال، هنوز یک درخت تزیینی کاشته نشده است. و به جایگاههای سیمانی برای اتراق بسنده شده است.
چه چیزی شما را در زندگی آزار میدهد؟
آزار که حقیقتش را بگویم، تقریبا سعی کرده ام خودم و ذهنم را مستقل و فارغ تربیت کنم. ولی سوالتان را در مورد ارزشها اگر پاسخ دهم، گذشته از دروغ یا هر فعالیت غیراخلاقی دیگر، اینکه میبینم مردم به همدیگر رحم نمیکنند آزار دهنده است. کسی به کسی زورش بچربد حال از هر لحاظ، رحم نمیکند. چه راننده باشد، چه مسئول و چه ادم عادی.
نظرتان در مورد مطالب زیر بطور کامل بنویسید:
جاده توریستی ال کیوی؟
میتواند خیلی بهتر و زیباتر و توریستی باشد. بنظرم انقدرها به آن بها داده نمیشود. باز هم میگویم، همت عمومی و دلسوزی میخواهد. کار تکنفره نیست.
ساحل چوبر؟
ساحل چوبر:
بکر، تمیز، زیبا، امن و در دسترس!
این پنج ویژگی، میتواند پتانسیل بهترین بودن در منطقه را ایجاد کند.
اگر دقت کنیم، تقریبا هیچ ساحلی به این آسانی در دسترس نیست،در برخی مناطق جاده سازی میکنند تا راهی به ساحل دریا باز کنند و بهره بگیرند.
نوع بستر ساحل و امنیت جانی، تمیز بودن ساحل نیز امتیاز خوبی ست.
اما چرا غیر از فنس کشی دور ساحل و اجاره دادن کلیت آن و نصب و برچیدن پلاژها کاری صورت نگرفته، بشدت جای سوال دارد. بنظرم ایجاد فضای نسبتا سبز و درختکاری مناسب و زیباسازی در حد کم هم به چشم می آمد. کاملا میشود برنامه ریزی کرد و به مرور زمان، آن تکمیل کرد. چون میدانم منابع مالی شاید اجازه ی کار کامل را ندهد.
به شخصه انتقاد زیادی به این بخش دارم. ساحل، محل درامد موقت شده.
در واقع، ساحل ما را، تابستان میسازد، و با رفتن تابستان، طرح ساحلی محو میشود.ما کاری نمیکنیم!
موسسه خیریه انفاق مهر؟
حرکت بسیار خوبی است که به این شکل، در منطقه نظیر ندارد.خداوند یاورشان باشد. یکبار قرار بود برای انجمن بیماران MS رشت،برای آگاهی عمومی و معرفی تسهیلات ویژه ی انجمن، برنامه ای به اتفاق موسسه خیریه در چوبر هماهنگ کنیم، که متاسفانه انجمن به برنامه نرسید و برنامه را به سطوح بالاتر مدیریت موسسه منتقل نکردم.
فعالیت های قابل تحسینی در منطقه دارند که انشالا با یاری همگانی مردم، بازوان خیّر این عزیزان تواناتر شود.
سایت چوبر نیوز؟
چوبر نیوز مفید است و معتبر. با پشتیبانی جناب شوکتی فرهیخته و همکاران زحمت کش ایشان. بنظرم بهتر است فعالیت بیشتری کنند و بیشتر متوجه مسایل عمده و خرده ی مهم شهر شوند. بی پرده بگویم، چند وقتی ست فعالیت چوبر نیوز کم شده است. دوست دارم فعالتر شود.
رییس جمهور روحانی؟
دکتر روحانی نماینده ما در سطح دنیاست. برآیند فکری جامعه ی کنونی.
اگر نظر کلی ام را بگویم، بنده متوجه صندلی و جایگاه ریاست جمهوری هستم، نه شخص خاصی چه از گذشته و چه حال. بنظرم منفعت کشور در جایگاه و عملکرد مقتضی است نه در اشخاص. در مورد ریاست جمهوری دکتر روحانی هم، چون تخصص اقتصادی ندارم، انتقاد تخصصی هم ندارم ولی فشار اقتصادی بشدت روی اقشار پایین دست سنگینی میکند، تا پایه های اخلاق و خانواده ها و ارزشها بکل ویران نشده، کاری بکنند. جلوی فسادهای اداری را بگیرند، بی عدالتی ها، بی برنامگی دانشگاهها و وزارت علوم …
این دوره همه مان امیدواریم به ایشان.خداوند یاری و عمرشان دهد.
فکر میکنی مردم در مورد تو چی فکر میکنند؟
نمیدانم، اغلب با من خوشرو و محترمانه برخورد میکنند که باعث خوشحالی م میشود. ممنونم از همشهریانم.
من دوستان زیادی دارم،از هر سن و قشر.
سعی م بر این بوده حرمت همه را حفظ کنم و محترم بشمرم و به دوستی بیشتر از دشمنی ارزش بدهم. شاید اغلب ادم شوخ و بذله گویی در مراوداتم شناخته بشوم. در کل، فارغ از فعالیت هایم، اهل پرستیژ نیستم و سعی میکنم در زندگی ام،خودم باشم! ارتباط مستقیمی با افراد برقرار میکنم و پیش آمده که در عین احترام، مخالفت یا انتقاد داشته ام. برخی عزیزان احترام و صداقت را نیز در کنار انتقادم میبینند اما خب برخی عزیزان کلا حس خوبی نسبت به انتقاد ندارند که ترجیحا انتقادم را تکرار نمیکنم. ولی اینکه در کل راجع بمن چه فکر میکنند، نمی دانم. شاید نتوانسته باشم سلیقه ی همه را برآورده کرده باشم، و برخی عزیزان خوششان نیاید از من که طبیعی است. بهترین های تاریخ هم مخالف داشتند، چه برسد به من که اشتباهات زیادی دارم.اما احترام همه را وظیفه ی خود میدانم. امیدوارم کمتر از نظرلطفی که در حقم دارند نباشم.
آیا خودت را انسان مفیدی برای جامعه میدانی؟
مفید بودن ، خوب است. اما با وضعیت کنونی اجتماع سعی کرده ام اول مضر نباشم، و حرکتم بسمت مفید بودن باشد. مفید بودن چیزی بیشتر از انجام وظیفه است. باید کمبود را شناخت و تجهیز شد و مفید واقع شد.
میبینم خیلی ها با نیت خوب میخواهند مفید باشند، اما هنوز تجهیز به تخصص نیستند، تجهیز به دید چندجانبه نیستند. و نتیجه ی تلاششان ضرر میشود! این را در بحث های آموزشی و مدیریتی به کرات میبینم که افراد غیر متخصص و غیرمجرب اقدام به این فعالیت ها میکنند و تبلیغ میکنند. یادمان باشد شاید طرف مقابل، تمام زندگی اش را در اختیار ما گذاشته چه کلاس درس چه پشت کنکوری ! با یک بعدی بودن، ممکن است از یک طرف مفید و از دو طرف برایش مضر شویم که میشویم! خراب شدن آینده ی دیگران، تجربه ی ما نشود!
۵ نفر از مهمترین تاثیر گذاران زندگیت؟
از مطالعه ام نمیکاهم. مطالعه ی کتابهای خوب، همصحبتی و راه جویی از اندیشمندان بزرگ است.
اگر اسم نویسندگان محبوبم را بگویم،شاید در نظر برخی فانتزی جلوه کند. اما بیشترین تاثیر را در زندگی از مطالعه و کتاب ها گرفته ام.که باعث یافتنِ دوستان فرهیخته هم شده است که باعث پیشرفتم شده اند.
در زندگی اجتماعی ام هم، تاثیر زیادی از مرحوم پدرم و مادرم گرفته ام.
چه فعالیتی در زندگی بجز شغل اولتان انجام می دهید؟
چندین سال است که بطور منظم به ورزش رزمی میپردازم، به کارهای ادبی علاقه دارم، مطالعه منظم دارم و کمی هم موسیقی از دوستم یادگرفته ام و به همنشینی با دوستانم هم میپردازم.
به کار در شالیزار و باغ هم علاقه ی زیادی دارم و مشغول میشوم.
مهمترین خبری که در زندگی خوشحالت کرده و بدترین خبری که تا بحال شنیدی چه بوده؟
خبر خوب که باعث خوشحالی ام شود، زیاد شود، باید به دوران قبل از اتفاقات ناگوار زندگیمان برگردم. شاید در آنموقع ها که راهنمایی بودم و بهمراه ناصر فوتبال میدیدم و ایران به جام جهانی۹۸ صعود کرد و شادمانی…. البته الان زیاد فوتبال نمیبینم.
خبر بد هم، شاید هر کسی که زندگی خانوادگی مارا میداند،میتواند حدس بزند. اما در عمومیت، اخبار ناراحت کننده در مملکت موج میزند، بیشتر از همه از اخبار کودکان و سربازان ناراحت میشم، که یا در محل دفن زبانه میسوزند، یا ماشینشان چپ میشود یا مورد ظلم قرار میگیرند یا در مرز اسیر و کشته میشوند. کسی بواقع، بفکر کودکان مملکت نیست٬ !
از مهندس ناصر حسین نعمتی چه خاطره ایی بیاد دارید؟
چون برادرم هستند خاطرات زیاد دارم، هرچند شاید فی الحال شیرینترینشان هم تلخ و تلخ ترینشان هم غنیمت و شیرین شمرده شوند. توصیه هایش در مورد انتخاب دوستانم و تحصیلم…
آخرین باری که دیدمش، کمک کرد تا سهوی که مرتکب شده بودم را مخفی کنم. روی پله دیدمش و خنده ای زد و رفت…
تا بحال برایش چه کار عمومی انجام داده اید؟ (منظورم اقدام فرهنگی در خصوص ماندگاری نام و یاد گرانقدرش)
کارهای خیریه که هر سال برایش در نظر میگیریم.
به یاری خدا، سال پیش یادبودی بهمراه جشن مهر برای کودکان، برایش گرفتیم که کمک هایی از طرف خانواده به بچه ها هدیه داده شد.
انشالا یک کار دائمی در دست اقدام داریم که اگر به نتیجه برسد، ماندگار خواهد بود.
در پایان هم از شما متشکرم و برای همه ی همشهریانم ، تندرستی و پیروزی و برای چوبر عزیز، آبادانی و مسئولانی متخصص و متعهد را از خداوند خواستارم.
از شما هم کمال تشکر را دارم که قابل دانسته و این گفتگو را با بنده ترتیب دادید.
امیدوارم همشهری و شهروند خوبی برای مردم و چوبر باشم.
بدرود
تلاش ، کوشش ، تعصب و غیرت جوانان چوبر در همه عرصه های علمی ، فرهنگی
و اجتماعی باعث افتخار وقابل تقدیراست . موفق باشید جناب آقای نعمتی