نـــــــوروز بــاستـــانی
به گزارش چوبر نیوز، نیاز به تولدی دوباره ، پاک شدن از آلودگی ها و اشتباهات گذشته و شروع یک زندگی نو در وجود آیین ایران باستان به صورت اعتقاد به یک نقطه عطف خاص یعنی آفرینش متمرکز شده است. طبیعت پس از گذران دوره ای سرد و بی محصول ، با آغاز بهار زنده شده و در واقع آفریده می شود. انسان نیز باید به عنوان یکی از آفریده های خداوند سعی کند همراه طبیعت به رستاخیز برسد. ماه فروردین را ماه فروهرها یا فروشی ها می نامند. در این ماه به دلیل رستاخیز ( نو شدن موقت دنیا ) پرده میان زندگان و مردگان به کنار رفته و ارواح نیک درگذشتگان به ملاقات زندگان می شتابند. رسم معروف قاشق زنی ، نیز از همین اعتقاد سرچشمه می گیرد. ارواح نیک به صورت افرادی که رویشان پوشیده است به پشت در خانه های زنده ها آمده و زنده ها نیز به آنان به رسم یادبود و برکت هدیه ای می دهند. و نیز تمیز کردن خانه ها و روشن کردن چراغ ها و شمع ها در زمان تحویل سال برای رضایت خاطر و هدایت فرورهاست.نـوروز، جشن آغاز سال، امروزه در ایـــران و کشورهای دیــگر «جهان ایــرانی» بــه عنـوان مهمترین جشن ســـال، اهمیت خاصی دارد.
هرچنـد کــه در طول تـاریخ ایــران، جشن هـای مهرگـان، سده، آبـانـگان، یـــلدا، و جشن ها و مراسم دیــگر ملی، همیشه بـــا شکوه خاصی جشن گـــرفته مـی شدند و حتــی در بعضی موارد، اهمیت آنـــها از نــوروز نیــــز بیشتر بــوده، امـــا جشن نوروز تنـــها نمونه ایـــن جشن های ملی است کـــه همواره اهمیت خود را حفظ کــرده و در بــــرابــــر اقداماتی کــــه بـرای محدود کردن آن صورت گرفته، همیشه ایستـــاده است. خاصیت فــرا ملیتی و فــرا دینی نوروز یکی از دلایــل اصلی ایـــن استقامت و همگانی بــودن آن در بیـن مردمــان مختلف است. در روز ابتــدای فروردین ، کــه بنــــام پـــاک و بــرکت دهنده اهـورامزدا ( خدای پــاک ) مزین شده است ، خورشید وارد برج حمل شده و جهــان از نــو آفــریده می شود. ایــرانیــان قدیم بــــرای استقبال از سبزی بهـاران ۲۵ روز مـانــده بــه فروردین بــر ۱۲ ستون خشتی یا سنگی( ۱۲ ستون ، اشاره بـــه اعتقاد کهن قرار گــرفتن جهان بــر روی ۱۲ ستــون دارد ) سبـــزه می کـــاشتند. ششمین روز فروردین که بنا به دیدگاه های بسیاری از محققان و موبدان زرتشتی ، سال روز تولد زرتشت اسپنتمان است ، به نوروز بزرگ معروف است.
آورده اند که در بامداد آن روز به کوه بوشنج شخص خاموشی که دسته ای از گیاهان خوشبو در دست دارد ساعتی نمایان است ، سپس پنهان می شود و تا سال دیگر در همین هنگام دیگر نمایان نمی گردد … عده زیادی فرق میان نوروز و لحظه تحویل سال نو را درست نمی دانند. تعریف درست نوروز نخستین روز سال در تقویم ایرانی است یعنی یکم فروردین ماه و یا روز اورمزد از ماه فروردین. لحظه آغاز نوروز درست پس از نیمه شب است و این یک لحظه «تقویمی» است. لحظه تحویل سال یک واقعه یا لحظه «طبیعی» است و زمان آن میتواند ساعتها با لحظه آغازین روز یکم فروردین فاصله داشته باشد. بنابراین، لحظه تحویل سال در سراسر جهان یکی است، ولی لحظه آغاز نوروز (یکم فروردین) نسبی است، نسبت به خط استاندارد زمان بین المللی که در گذشته به خط «گرینویچ» مشهور بود و هنوز هم اکثر مردم آن را به همین نام می شناسند.
نوروز در طول تاریخ، همیشه به عنوان جشنی متحد کننده و بدون وابستگی های نژادی، زبانی، و دینی مطرح بوده و تمام مردمی که به صورتی وابسته به جهان فرهنگی ایرانی بوده اند، آن را به عنوان جشن آغاز سال خود قبول کرده اند. دانش ما از آغاز جشن گرفتن نوروز بسیار محدود است. مدارک نوشتاری در تاریخ ایران، تا قبل از قرن اول بعد از میلاد اشاره ای از نوروز نمی کنند. هرچند که بسیاری از محققان بر این عقیده هستند که یکی از دلایل ساختمان مجموعه پارسه (تخت جمشید)، جشن گرفتن نوروز و بارعام نوروزی شاهنشاهان بزرگ هخامنشی بوده است. اما نخستین برخورد ما با نوروز در مدارک تاریخی به سلطنت “ولاش اول” اشکانی باز می گردد. ولاش اول را عموما پایه گذار بسیاری از مراسم ایرانی از جمله سده می دانند و نوشته شدن قسمت هایی از اوستا را نیز به دوران او نسبت می دهند. متاسفانه کمبود مدارک کامل ما را از تحقیق لازم در مورد جزئیات برگزاری نوروز در دوران اشکانی محروم می کند. برعکس، از مراسم نوروز در دوران ساسانی(۶۵۰-۲۲۴ پ م) اطلاعات جامعی در دست داریم. کتیبه های ساسانی، پند نامه ها و دیگر قطعه های ادبیات ایرانی میانه، از برگزاری جشن سال نو در دربار ساسانی صحبت می کنند. مراسم بار نوروزی که در آن شاهنشاه برای تمام اعضای دولت و نمایندگان ملت، بارعام ترتیب می داد، از بازمانده های مراسم ساسانی است. مراسم بارعام شاهانه در دوران بعد از اسلام نیز باقی ماند و تمام پادشاهانی که از اصل غیر ایرانی می آمدند (مانند سلاطین غز و مغول و …) نیز دربار خود را برای برگزاری رسوم ایرانی و از جمله نوروز آماده می کردند!
ایران در دوران باستان یکی از کشورهای باشکوه و باعظمت آن روزگاران بود. مطابق روال روزگار آن شکوه و عظمت سپری شد. با حمله ها و هجوم بیگانگان بسیاری از موارد تاریخی و فرهنگی ایران باستان همچنان در ابهام باقی مانده است. حتی زبان های باستانی ایران را تا همین چند دهه پیش کسی نمی دانست و نمی شناخت و این مشکل به همت زبان شناسان و ایران شناسان بیگانه برطرف شده است! از نام یاران دوران باستانی بسیار دور نیز شناخت درستی نداریم. گهگاه به مناسبت هایی خاص در آثار زبان فارسی از آنها نام برده می شود، اما اطلاع روشنی از آنها در دست نیست.
جمشید یکی از همین نام یاران باستانی است که هویت او در هاله ای از ابهام و ناشناختگی می باشد. جمشید دارای جام است و انگشتری، شراب از ساخته های اوست، و آیین شراب را همو نهاده است. از جمله کارهای دیگری که به او نسبت داده شده بنیاد نهادن جشن نوروزست. با اینکه این جشن به عنوان یکی از بنیادهای دیرپای فرهنگی ایران باستان تا امروز بر جای مانده است، اما سبب پیدایی و روایی آن تا کنون ناروشن مانده است. با همه این ها چنانچه در آثار بازمانده زبان و ادبیات فارسی جستجو و بررسی دقیق به عمل آید چنین بر می آید که: برپایی جشن نوروز به مناسبت پیروزی جمشید بر دیوان بوده است. زیرا دیوان سرمایه دارانی بودند که به مردم ستم می کردند. جمشید سال ها با آنان جنگید ، تا سرانجام بر آنان پیروز شد، آنگاه آیین داد و برابری را در میان مردم بر پا ساخت، او در زمان سلطنت در آبادانی ایران و آسایش خاطر مردم از هجوم بیگانگان ، نقش بسیاری داشت. روز اعلام حکومت داد را نخستین روز فروردین قرار داد،و آن را نوروز نامید، زیرا از آن روز به بعد آیین نو در میان مردم برقرار می شد. سبب اینکه نوروز را در فروردین ماه قرار داد این بود که ماه فروردین از سال ها پیش قداست داشت و ماهی محترم بود و آیین های مذهبی دیگری در این ماه انجام می شد.
بنابراین جشن نوروز با دیگر جشن های مذهبی فروردین در هم آمیخت و ازین آمیختگی نرووز جشنی بزرگ و فراموش ناشدنی شد. این گاهنبار ( جشن ) از جمشید شاه سال به سال بر اهمیت و فراگیری آن افزوده شد. در اوستا که تنها کتاب دوره باستانی ایران است سخنی از نوروز نیست، زیرا اوستا هنگامی نوشته شده که دین و فرهنگ زردشتی بر کار و بر قدرت بوده است، و دین زردشت آن گونه که پیداست با دین و فرهنگ جمشید ناسازگارست، ازین روی از نوروز که نهاد جمشید است نامی نبرده است. یک روایت دیگر در مورد خاستگاه نوروز این است که در این روز کیخسرو، پسر پرویز بردینا، به تخت سلطنت نشست و ایرانشهر را به اوج شکوفایی خود رساند.
در طی سالیان پر فراز و نشیب تاریخ ایران کوشش هایی یا از روی کینه و یا دشمنی برای کم رنگ کردن و بی اهمیت جلوه دادن نوروز صورت گرفت . بنــابـر نمونه ، امام محمد غزالی در کیمیای سعادت سفارش می کند کــه ” ایرانیان ، جشن نوروز و سده را نگیرند! چراغانی نکنند! لباس نو نپوشند! حتی عزاداری کنند تا مجوس از بین برود!! “. اما انگار این افکار کمی زیادی ضد ایرانی بود ، چرا که هیچ گاه عملی نشد! اما به نظر می آید جشن نوروز را دیگر کسی نمی تواند از ایران جدا کند. ایرانیان در تمامی روزهای فروردین خانه های خود را چراغانی کرده و چوب های خوشبو می سوزانند و شمع ها را روشن نگاه می دارند.
با استناد بر نوشتههای بابلی ها، شاهنشاهان بزرگ هخامنشی در طول جشن نوروز در ایوان کاخ خود نشسته و نمایندگانی را از شاهان استانهای گوناگون ایران بزرگ که پیشکشهایی نفیس همراه خود برای شاهنشاه آورده بودند میپذیرفتند. گفته شده که داریوش کبیر، یکی از شاهنشاهان بزرگ هخامنشی در آغاز هر سال از پرستشگاه مردوک، که از خدایان بزرگ بابلیان بود دیدن میکرد.
همچنین پارتیان و ساسانیان همه ساله نوروز را را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن میگرفتند. صبح نوروز شاه جامه ویژه خود را پوشیده و به تنهایی وارد کاخ میشد. سپس کسی که به خوش قدمی شناخته شده بود وارد میشد. و سپس والامقامترین موبد در حالی که همراه خود فنجان، حلقه و سکههایی همه از جنس زر، شمشیر، تیر و کمان، قلم، مرکب و گل داشت در حین زمزمه دعا وارد کاخ میشد. پس از موبد بزرگ ماموران حکومت در صفی منظم وارد کاخ شده و هدایای خود را تقدیم شاه میکردند. شاه پیشکشهای نفیس را به خزانه فرستاده و باقی هدایا را میان حاضران پخش میکرد. چند روز مانده به نوروز، دوازده ستون با آجرهای گلی در محوطه کاخ برپا شده، و دوازده نوع دانه گیاه مختلف بر بالای هریک از آنها کاشته میشد. در روز ششم نوروز، گیاهان تازه روییده شده بر بالای ستون ها را برداشته و آنها را کف کاخ میپاشیدند و تا روزی از فروردین که به آن روز مهر میگفتند، آنها را برنمی داشتند.
روشن کردن آتش هنگام عصر یکی دیگر از رسومی بود که بین مردم در نوروز عمومیت داشت. به باور زرتشت، ماه فروردین (نخستین ماه گاهشماری خورشیدی ایرانیان) به فرهوشی (سرزندگی) اشاره دارد به اینکه که دنیای مادی را در آخرین روزهای سال دچار دگرگونی میکند. بنابراین، زرتشتیان، ده روز را برای اینکه روح نیاکان خود را شاد کنند، گرامی میدارند. ممکن است این سنت که، برخی در هفته آخر پیش از نوروز به گورستان ها میروند، ریشه در این باور داشته باشد.
در نخستین بامداد نوروز، مردم روی یکدیگر آب میپاشند. پس از گرویدن به اسلام نیز این رسم بجا مانده است با این تفاوت که به جای آب از گلاب استفاده میشود. از دیگر رسوم نوروز، حمام رفتن و هدیه دادن به یکدیگر بود. و یکی از باشکوهترین سنت ها نیز سبز کردن دانه گیاه در یک ظرف است که به آن “سبزه” گویند.
رسم آب پاشی:
از مراسم کهن ایرانیان در نوروز رسم آب پاشی به یکدیگر و یا آب تنی و شست و شوی خود با آب بوده است. “بیرونی” در پیدایی رسم آب پاشی در میان ایرانیان انگیزه های گوناگونی را یاد کرده است. مثلا می نویسد، چون تن انسان در زمستان به کثافات آتش، یعنی دود و خاکستر آلوده می شود، مردم با آب پاشی به خود و یا آب تنی این کثافات را از خود دور و خود را تطهیر و پاکیزه می کنند. همچنین در سبب شست و شوی تن یا آب پاشیدن به یکدیگر می نویسد: «چون در عهد پادشاهی جم هیچ جانوری نمرد و به طوری رو به فزونی گذاشتند که فراخنای زمین با همه پهنایی که داشت بدل به تنگنا شد، خداوند آن وقت زمین را سه برابر کرد و ایشان را امر نمود که با آب غسل نمایند تا از هر گناهی پاک شوند و هر سال برای اینکه آفات را از ایشان دور کند این کار را تکرار نمایند.»
امروزه رسم کهن آب تنی و آب پاشی در نوروز کمتر در ایران معمول است، لیکن بقایای آن را در آیین های مربوط به جشن چهار شنبه سوری در برخی از جامعه ها و فرهنگ های ایران می توان دید. رسم آب فشانی در نوروز هنوز میان گروهی از مردم سرزمین های همسایه ایران از جمله پاکستان رایج است. مثلا در آداب تحویل سال میان برخی از مردم چنین رسم است : «در موقع تحویل سال تمام افراد خانواده دور هم جمع می شوند ، در میان جمع کاسه ای پر از آب روی سینی بزرگی قرار می دهند. در آب عطر و گل های رز و گلاب می ریزند و بزرگ خانواده دعای تحویل سال را می خواند و سایرین در خواندن این دعا از او پیروی می کنند این عمل ۳۶۵ بار تکرار می شود و پس از خواندن اوراد، شخص مزبور درود گویان آب کاسه را به وسیله انگشتان دست بر روی همه افراد موجود می پاشد و بقیه را در گوشه ای از حیاط می ریزد. این تشریفات نزد همه علاقمندان به نوروز سرچشمه یمن و سعادت محسوب می گردد.
هفت سین:
سبزه نمودار گل های زیبا و زینتی ، سرسبزی و خرمی . سیب میوه ای بهشتی و نماد زایش . سمنو از جوانه گندم ، نمود رویش و برکت . سنجد بوی برگ و شکوفه آن محرک عشق و دلباختگی است. آینه و شمع بر سر سفره هفت سین نیز نماد نور و روشنایی و شفافیت است. معمولا تخم مرغ نیز بر سر سفره هفت سین هست که نماد نطفه و باروری و زایش است. نیز در اساطیر ایران ، جهان تخم مرغی شکل است ، آسمان چون پوسته تخم مرغ و زرده آن نمودگار زمین است. ماهی زنده نیز نماد سرزندگی و شادابی است و هزاران فلسفه و رسوم متفاوت که در گوشه و کنار ایران عزیزمان پراکنده است.
امروزه، نوروز جشن اصلی بسیاری از مردم آسیای غربی است. کشورهایی که حتی هیچ گاه تحت سلطه سیاسی ایران نبوده اند، آن را به عنوان یکی از جشن های اصلی خود محسوب می کنند. هرکدام از ملیت های مختلف، مراسم خاص خود را برای جشن گرفتن نوروز دارند، اما همه این جشن را «نوروز» می نامند و آمدن آن را مقارن با بهار حساب می کنند.
در ایران وافغانستان، نوروز همچنین آغاز سال رسمی کشور است که از ابتدای ماه فروردین محاسبه می شود. استفاده از سال خورشیدی از دوران هخامنشیان در ایران معمول بود، هرچند که آغاز گاهشماری چندین بار در دوران های مختلف تغییر کرده است. در دوران ساسانی به دلیل رعایت نکردن اصول کبیسه، در چند مورد نوروز در فصول اشتباه مانند میانه تابستان جشن گرفته شد! این مشکل گاهشماری به وسیله ستاره شناس بزرگ، همچون عمر خیام، در قرن ششم هجری حل شد و از آن تاریخ، تقویم «جلالی» به عنوان تقویم خورشیدی کشور انتخاب شد، هرچند که رسمی شدن آن به عنوان تقویم کشور، تا قرن چهاردهم خورشیدی (آغاز همین قرن ما) به طول انجامید. یکی از مسایل مهم، رعایت کردن کبیسه صد و بیست ساله ایست که بوسیله عمر خیام توصیه شده و در بار آخر در زمان فتحعلی شاه قاجار ننگین رعایت شده است. عدم رعایت این کبیسه، باعث بهم خوردن تدریجی تاریخ تحویل سال می شود که شروع زودرس سال ۱۳۸۳، آن را بصورت محسوسی در آورده بود.
نام ماه های تقویم خورشیدی بارها تغییر کرده. در دوران هخامنشی، نام هایی استفاده می شد که بعد از دوران هخامنشی به فراموشی سپرده شد. نام ماه ها در دوران ساسانی بر مبنای نشانه های زرتشتی وضع شد که تقویم ماهانه ساسانی که فاقد هفته است و در آن هرروز ماه یک نام دارد، بهترین اثر باقی مانده از آن است. در بیشتر دوران اسلامی، اسامی بابلی/آرامی ماه هایی مانند «تموز» و «نیسان» مورد استفاده بود، اما با برقراری تقویم جلالی به عنوان تقویم رسمی ایران در اوایل قرن جاری خورشیدی، اسامی ساسانی نیز دوباره برقرار شدند که متاسفانه تلفظ آنها در مواردی تغییر کرد.
نوروز در تاجیکستان:
عید نوروز برای مردم تاجیکستان به ویژه بدخشانیان تاجیکستان عید ملی نیاکان است و از آن به عنوان رمز دوستی و زنده شدن کل موجودات یاد میکنند و به نام خیدیر ایام یعنی عید بزرگ معروف است. مردم تاجیکستان به ویژه بدخشانیان تاجیک در ایام عید نوروز خانه را پاک کرده و به اصطلاح خانه تکانی میکنند، همچنین ظروف خانه را کاملا” شسته و تمیز میکنند تا گردی از سال کهنه باقی نماند و برابر رسم دیرینه نوروز قبل از شروع نوروز بانوی خانه وقتی که خورشید به اندازه یک سر نیزه بالا آمد دو جارو را که سرخ رنگ است و در فصل پاییز از کوه جمع آوری کردهاند و تا جشن نوروز نگاه داشتهاند در جلوی خانه راست میگذارند. چون رنگ سرخ برای این مردم رمز نیکی و پیروزی و برکت است. پس از طلوع کامل خورشید هر خانوادهای میکوشد هر چه زودتر وسایل خانه را به بیرون آورده و یک پارچه قرمز را بالای سردر ورودی خانه بیاویزد که این معنی همان رمز نیکی و خوشی ایام سال را در داخل خانه مرتب چیده و با باز کردن در و پنجره به نوعی هوای نوروزی و بهاری را که معتقدند حامل برکت و شادی است وارد خانه نماید.
در این سرزمین پختن شیرینی ویژه و غذاهای متنوع جزء رسم و رسوم این روزها است، همچنین برگزاری مسابقاتی از قبیل، تاب بازی، تخم مرغ بازی، کبک جنگی، خروس جنگی، بزکشی، کشتی محلی نیز در این روزها به شادی آن میافزاید و یکی از غذاهای معروف نوروز “باج” نام دارد در این غذا کله پاچه گوسفند را با گندم پخته و دیگران را با آن مهمان میکنند.
نوروز در افغانستان:
نوروز در افغانستان یا به عبارتی در بلخ و مرکز آن مزار شریف هنوز به همان فر و شکوه پیشین برگزار میشود. در روزهای اول سال همه دشتهای بلخ ودیوار و پشت بامهای گلی آن پر از گل سرخ میشود گویی بلخ سبدی از گل سرخ است یا به عبارتی مانند اجاق بزرگی که در آن لاله میسوزد این گل فقط در بلخ به وفور و کثرت میروید و از این رو جشن نوروز و جشن گل سرخ هر دو به یک معنی به کار میرود. از آیین و رسم نوروزی در سرزمین بلخ میتوان به شستشوی فرشهای خانه و زدودن گرد و غبار پیش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبیل بزکشی، شتر جنگی، شتر سواری، قوچ جنگی و کشتی خاص این منطقه اشاره نمود.
نوروز در ترکیه:
مردم ترکیه امروز نوروز را به عنوان یکی از معدود روزها جشن میگرفتند. در این روز حکیم باشی معجون مخصوصی که (نوروزیه) نامیده میشد، جهت پادشاهان و درباریان تهیه مینمود که گفته شده است این معجون از چهل نوع ماده مخصوص تهیه میشده است که شفابخش بسیاری از بیماریها و دردها بوده و باعث افزایش قدرت بدنی میشده است. مردم این سرزمین نوروز را آغاز بهار طبیعت و شروع تجدید حیات و طراوت در جهان و برخی آن را روز مقدس در مقابل شب قدر و شب برائت و برخی آن را عامل اتحاد و همبستگی دانسته اند.
نوروز در مناطق کردنشین عراق و ترکیه ( کردهای ایران ):
نوروز تا نخستین سالهای تشکیل جمهوری ترکیه در میان ترکان ترکیه پایدار ماند و سپس رفته رفته اهمیت پیشین خود را از دست داد و تنها در مناطق کردنشین و در پارهای از مناطق شمال رسم وآیین نوروز موجودیت خود را حفظ کرده است. کردهای ترکیه سالها برای به رسمیت شناخته شدن نوروز در این کشور تلاش کردند. اکنون نوروز در ترکیه تعطیل رسمی بهشمار میرود.
نوروز در آذربایجان ( ایران شمالی ):
یکی از جشنهای بزرگ مردم اران (جمهوری آذربایجان) نوروز است. در آذربایجان یا ایران شمالی درباره پیدایش جشن نوروز اسطورهها و افسانههای گوناگونی نقل شده است. مثلا” در روایتی آمده است، سیاوش پسر کیکاووس به کشور افراسیاب سفر میکند افراسیاب از وی به نحو قابل توجهی پذیرایی میکند و حتی دخترش را به عقد وی در میآورد و سیاوش به یاد سفرش از دیار افراسیاب دیوار بخارا را بنا میکند. ولی دشمنان که از این امر ناخرسند بودهاند میان سیاوش و افراسیاب را بر هم زده به طوری که افراسیاب تصمیم به قتل سیاوش میگیرد و پس از کشته شدن سیاوش دستور میدهد جنازهاش را روی کنگرههای دیوار بخارا قرار دهند. زرتشتیان جسد وی را برداشته و در قدمت گاه دروازه شرقی دفن میکنند و مرثیههای بسیاری در وصف سیاوش و مرگش سرودند به طوری که این مرثیهها بین مردم گسترش یافت و در همین سیاوش مرثیهها روز دفن سیاوش را زرتشتیان نوروز نامیدند.
مردم اران به واسطه اعتقادات شدید به آیین و مراسم نوروز برای با شکوه تر انجام شدن جشن نوروز برای این مراسم تدارک ویژهای میبینند. از قبیل: سرودن ترانهها پیش از نوروز، تدارک بساط شادی روزهای نوروز، تهیه لوازم و مواد مورد نیاز سفره نوروز، تهیه چیستانهای نوروزی، ستایش و نفرینهای نوروزی، پند و امثال نوروزی، اعتقادات نوروزی، عادات نوروزی، تماشای نوروزی،آزردنیهای نوروزی و انجام آیین و مراسم نوروزی. درمیان مردم اران رسم بر این است پیش از رسیدن نوروز پوشاک نو خریده به خانه و حیاط سر و سامان داده فرش و پلاس نو بافته و به استقبال نوروز میروند، در رابطه با جشن نوروز جای مهمی به اعتقادات و فالها داده میشود به طوری که در شب چهارشنبه سوری دختران نو رسیده در ته دل فالی گرفته و و مخفیانه پشت درنیمه باز به انتظار ایستاده و اگر در این هنگام حرف خوب و موافقی بشنوند آرزویشان برآورده شده و اگر حرف نامناسبی میشنیدند نیتشان عملی نمیگشته است. بنابراین برمبنای آیین نوروز مردم از بد گویی و حرف نامناسب دوری میجویند. در میان عادات نوروزی مراسم خاطره انگیزی همچون ارسال خوان سمنو، انداختن کلاه پوستین به درها، آویزان کردن کیسه و توبره از سوراخ بام در شب عید و درخواست تحفه عید در این سرزمین موسوم است.
نوروز در قزاقستان:
مردم قزاقستان نوروز را اعتدال بهاری میدانند و بر این باورند که در این روز ستارههای آسمانی به نقطه ابتدایی میرسند و همه جا تازه میشود و روی زمین شادمانی بر قرارمیشود. همچنین قزاقها معتقدند که نوروز آغاز سال است و در میان آنان عبارات زیبایی درباره نوروز وجود دارد. نوروز روزی است که یک سال منتظرش بودهاند. نوروز روزی است که خیر بر زمین فرود آمده و بالاخره نوروز روزی است که سنگ نیلگون سمرقند آب میشود. در شب سال تحویل تا شب قزیر صاحبخانه دو عدد شمع در بالای خانه اش روشن میکند وخانه اش را خانه تکانی کرده و چون مردم قزاق باور بر این دارند که تمیز بودن خانه در آغاز سال نو باعث میشود افراد آن خانه دچار بیماری و بدبختی نشوند آنان بر این مساله ایمان دارند و آن را هر ساله رعایت میکنند. در شب نوروز دختران روستایی قزاق با آخرین گوشت باقیمانده از گوشت اسب که سوقیم نام دارد غذایی به نام “اویقی آشار” همراه با آویز میپزند و از جوانهایی که دوستشان دارند پذیرایی میکنند. آنان نیز در قبال آن به دختران آینه و شانه و عطر هدیه میدهند که آن را سلت اتکیتر مینامند و به معنی علاقه آور میباشد.
در نوروز جوانان یک اسب سرکش را زین کرده و عروسکی که ساخته دست خودشان است با آویز زنگولهای به گردنش درساعت سه صبح که ساعتی معین از شب قزیر است رها نموده تا از این طریق مردم را بیدار نمایند. عروسک در حقیقت نمادی از سال نو است که آمدن خود را سوار بر اسب به همه اعلام میکند. نوروز برای قزاقها بسیار مقدس بوده و اگر در این روز باران یا برف ببارد آن را به فال نیک گرفته و معتقدند سال خوبی پیش رو خواهند داشت. در عید نوروز مردم لباس نو و سفید به تن میکنند که نشانه شادمانی است. دید و بازدید اقوام دراین ایام با زدن شانهها به یکدیگر از آیین و رسوم مردم قزاق در روزهای نوروز میباشد. همچنین پختن غذایی به نام نوروز کوژه (کوژه = آش) که تهیه آن به معنی خداحافظ با زمستان و غذاهای زمستانی است و از هفت نوع ماده غذایی تهیه میشود در این روزها جزو آیین و رسوم این سرزمین میباشد. مسابقات معروفی نیز در جشن نوروز در قزاقستان برگزار میشود که از مهمترین آنان میتوان به قول توزاق اشاره نمود که بین گروه های مرد و زن برگزار میشود. اگر برنده زنها باشند قزاقها معتقدند آن سال خوب و پربرکتی است و اگر مردها پیروز شوند آن سال نامساعد خواهد بود! از دیگر مسابقات میتوان به کوکپار برداشتن بز از مکانی مشخص توسط سواران، آودار یسپاق، قیزقوو و آلتی باقان اشاره نمود. در عصر نوروز نیز مسابقه آیتیس آغاز میشود که مسابقه شعر و شاعری است.
نوروز در ترکمنستان:
در کشور ترکمنستان طبق رسم قدیم و جدید دوبار در سال جشن نو گرفته میشود. یکی از این جشنها با استناد به تقویم میلادی که به تایید سازمان ملل رسیده به عنوان جشن بین المللی (سال نو) شناخته میشود و دیگری برگزاری عید نوروز به نشانه احیای دوباره آداب و رسوم دیرینه مردم ترکمنستان است. مردم ترکمنستان عقیده دارند زمانی که جمشید به عنوان چهارمین پادشاه پیشدادیان بر تخت سلطنت نشست آن روز را نوروز نامیدند. مردم ترکمنستان دراین روزها با پختن غذاهای معروف نوروزی مانند: نوروز کجه، نوروز بامه، سمنی (سمنو) و اجرای بازیهای مختلف توسط جوانان ترکمن حال وهوای دیگری به این جشن و شادی میدهند.
در نوروز مسابقات مختلفی در ترکمنستان برگزار میشود که میتوان به مسابقات اسب دوانی، کشتی، پرش برای گرفتن دستمال از بلندی، خروس جنگی، شاخ زنی میش ها، شطرنج بازی، مهره بازی، تاب بازی اشاره نمود. دید و بازدید در روزهای نوروز در میان مردم ترکمن از جایگاه و منزلت خاصی برخوردار میباشد.
نوروز در قرقیزستان:
نوروز در قرقیزستان تنها یک روز آن هم در روز اول یا دوم فروردین ماه است که به ۲۹ روز یا ۳۰ روز بودن اسفند بستگی دارد. اگر اسفند ۲۹ روز باشد اول فروردین و اگر ۳۰ روز باشد در روز دوم فروردین برگزار میشود. تا قبل از فروپاشی ننگین شوروی سابق این مراسم به دست فراموشی سپرده شده بود ولی پس از فروپاشی دوباره حیات یافت و هر ساله با شکوهتر از سال قبل برگزار میشود. مراسم جشن این روز را در شهرها دولت تدارک میبیند و در روستاها بزرگان و ریش سفیدان در برگزاری آن دخالت دارند. در شهرها در میادین بزرگ و در روستاها در بیابانهای اطراف این جشن برگزار میشود. در قرقیزستان در این روز پختن غذاهای معروف قرقیزی مانند بش بارماق، مانته برسک و کاتما مرسوم است که به صورت رایگان بین حاضران در جشن پخش میشود. در قرقیزستان در این روز افزون بر جشن برگزاری یک سری مسابقات از قبیل سوارکاری و غیره نیز مرسوم است و به گونه چشمگیری در این روز مسابقات دنبال میشود و جوایز ارزندهای به نفرات برتر داده میشود.
در مورد افسانه غذای عید قرقیزها «کوجه سومولوک» افسانه خاص خود را دارد: سالها و سالها پیش در میان کوهها روستای کوچکی بود. در این روستا زن بیوهای زندگی میکرد که به زحمت از عهده سیر کردن شکم بچههایش بر میآمد. یک روز که در خانه چیزی برای خوردن نمانده بود و بچهها از شدت گرسنگی به گریه افتاده بودند، زن برای آرام کردن بچهها وانمود کرد قصد پختن غذا را دارد و به همین دلیل دور از چشم بچهها چند قلوه سنگ را توی دیگ پر از آب قرار داد و دیگ را هم روی اجاق گذاشت: «گریه نکنید، غذا رو بار گذاشتم؛ پختنش زیاد طول نمی کشه». بچهها که این حرف مادر ساکت شان کرده بود تا شب به انتظار غذا نشستند، اما آنقدر از غذا خبری نشد که آخر سر خواب شان برد. شکم خالی اجازه تا صبح خوابیدن را به بچهها نداد. آنها قبل از طلوع آفتاب بیدار شده و سراغ غذا را گرفتند. مادر که گیج شده بود، از سر ناچاری رفت سر اجاق و در دیگ را برداشت که دید سنگها بدل به غذای خوشبویی شدهاند که با محصولات زراعی مختلف درست میشود…. زن و بچهها که سر سفره نشستند، این احساس به آنها دست داد که سر سفره جشن نشسته اند… و از آن روز سومولوک به غذای نوروزی قرقیزها بدل شد.
نوروز در پاکستان:
در پاکستان نوروز را عالم افروز یعنی روز تازه رسیده که با ورود خود جهان را روشن و درخشان میکند مینامند. در میان مردم این سرزمین تقویم و روز شمار و یا سالنمای نوروز از اهمیت خاصی برخوردار است. بدین جهت گروهها و دستههای مختلف دینی و اجتماعی در صفحات اول تقویمهای خود به تفسیر و توضیح نوروز و ارزش و اهمیت آن میپردازند و این تقویم را در پاکستان (جنتری) مینامند. از آداب و رسوم نوروز در میان مردم پاکستان میتوان به خانه تکانی و یا به عبارتی پاکیزه کردن خانه و کاشانه و پوشیدن لباس و تهیه نمودن انواع شیرینی مانند (لدو) گلاب حامن، رس ملائی، کیک، برفی، شکرپاره، کریم رول، سوهن حلوا، و همچنین پختن غذاهای معروف این روزها و عیدی دادن و گرفتن و دید و بازدید اقوام اشاره نمود.
در ایام نوروز مردم پاکستان از گفتار نا مناسب پرهیز نموده و با نواختن و نوازش یکدیگر با احترام و اخلاص یکدیگر را نام میبرند. همچنین سرودن اشعار نوروزی به زبانهای اردو، دری و فارسی در این روزها مرسوم است که بیشتر در قالب قصیده و غزل بیان میشود. پاکستانیها بر این باورند که مقصد نوروز، امیدواری و در امن و صلح و آشتی نگهداشتن جهان و عالم انسانیت است تا آنجا که آزادی و آزادگی، خوشبختی و کامیابی، محبت و دوستی و برادری و برابری همچون بوی خوش گل های بهاری در دل و جان مردمان جایگزین میگردد.
نوروز در زنگبار:
در زمانهای کهن گروه بزرگی از شیرازیان به زنگبار در کرانههای شرقی قاره آفریقا کوچیدند و آیینهای ایرانی مانند نوروز را نیز با خود به همراه بردند. جشن نوروز در زنگبار «نوروزی» نامیده میشود و هنوز هم جشنی بزرگ شناخته می شود.
نوروز در مصر:
قبطیان مصر نیز جشنی سالانه بهنام نیروز دارند که به عربی به آن النیروز میگویند. این جشن هر سال در اول پائیز برگزار میشود و روز آغاز سال در تقویم قبطیان است. در مورد سابقه این جشن برخی معتقدند که یادگاری از دوره تسلط هخامنشیان بر مصر است.
و اما حکایت نوروز ، نه حکایت چسبیدن متعصبانه به سنت ها و نه پان ایرانیست شدن است. بلکه فراگیری و عمل به فلسفه نو کردن افکار و دل هایمان است و چه چیزی بهتر از آن که تمام اشتباهات گذشته را به خداوند همواره بخشنده بسپاریم و با روحی آزاد زندگی کنیم و خداوند را برای زنده کردن جهان در هر بهار شکر کنیم.
منابع:
اسطوره بازگشت جاودانه (میرچا الیاده)
دیدی نو از دینی کهن (دکتر فرهنگ مهر)
اساطیر ایران باستان (عصمت گلپایگانی)
بندهشن (فرنبغ دادگی ترجمه مهرداد بهار)
اساطیر و فرهنگ عامه ایران (دکتر جابر عناصری)
نوروز در ایران و سرزمینهای دیگر (قربانعلی سولقانی)
برگرفته از Cyrus The Great کوروش و آزادی