چوبر چوبر
چوبر
چوبر
چوبر
چوبر
چوبر
چوبر

نم نمک می رسد اینک بهار
گرفتن پرینت
کد خبر: 4214  |   تاریخ انتشار:03 مارس 2015   |   نویسنده: آرتمیسا جهانی

نوروز در تالش - شوکتی

به گزارش چوبر نیوز،منطقه قومی تالش در جنوب باختری دریای کاسپین واقع است، از سفید رود تا رودخانه کورا (کوروش). شمار تالشی زبان هایی که اکنون در آن منطقه پراکنده اند به استناد منابع موجود ، نزدیک یک میلیون نفر می باشند.
تالشی زبانان ایران بیش از پانصد هزار نفرند و در شهرستان های آستارا، تالش، رضوانشهر، ماسال، فومن ، شفت، نمین رودبار و صومعه سرا سکونت دارند. حدود دو برابر این شمار در شهرستانهای آستارا، لریک، لنکران، ماساللی و جلیل آباد جمهوری آذربایجان ساکنند.
زبان و فرهنگ عامه مشترک دو شناسه برجسته فرهنگی است که نیمه های قوم تالش در دو سوی رودخانه مرزی آستارا را به هم پیوند می دهد. همان گونه که زبان این قوم در هر ناحیه به گویش ویژه ای رواج دارد، آیین ها، آداب ، باورها و افسانه هایشان نیز جابه جا ویژگی های متفاوتی پیدا می کند . از جمله آیین های کهن ایرانی که هنوز با رنگ و بویی ویژه در بین تالشان پایدار مانده اند ، مربوط به نوروز و نوروز ماه است.تالشان نیز همچون همه ی اقوام و تیره های ایرانی، نوروز را که همچون آینه ای خجسته سیمای مهرانگیز و نجیب نیاکان سرفراز ما را باز می نمایاند وجلوه های شکوهمندی از فرهنگ معنویت ایرانی را به تماشا می گذارد، مانند دری گرانمایه در درازای سال ها و سده های بسیار ، پاس داشته و هویت و هستی خویش را به رنگ و بوی آن آذین بسته اند . هر سال در آستانه تجدید زندگی طبیعت ، به شادمانی جشن می گیرند ،
الف – تالش جنوبی :آخرین ماه سال در تالش navruza ma  ”ماه نوروز” نامیده می شود . با آغاز ماه نوروز، همزمان با دیگر گونی وجنبشی که در طبیعت پدیدار می شود ، تالشان نیز تکاپو و جنبش تازه ای را سر می گیرند . خانه تکانی ها آغاز می شود ، اسباب و اثاثیه قابل شستشو را حتی الامکان در رودخانه یا پر آب می شویند ، دیوارهای درونی و بیرونی خانه را با رنگ ، آهک یا گِل سفید ، رنگ و رویی تازه می دهند ، به وضع ظاهر خانه و محوطه خود نظم وآرایش دیگری می دهند . نوکردن و یا پیرایش لباسها سر گرفته می شود ، برای سبزه هفت سین گندم و جو و عدس خیس می کنند . هم زمان با این جنب و جوش، برخی آداب و مراسم نیز به اجرا در می آیدکه از جمله آنها ” =navruz-numa xuniنوروز نامه خوانی” است . نوروز نامه خوان ها چاوشان نوروز و بشارت دهندگان شب زنده دار بهار و پیک های شادی ها و شکفتن ها یند . آنها فعالیت خود را از نخستین شب ماه نوروز آغاز و تا شب چهارشنبه سوری و گاه تا شب عید ادامه می دهند .
نوروز نامه خوانی کاری گروهی است و هر گروه نوروز خوان معمولاً سه نفرند و هر یک از آنها وظیفه مشخصی دارد . نفر اول که خوش صداتر است تکخوان و نفر اصلی گروه می باشد. دومی” =jigira kar دم گیرنده یا همخوان” و نفر سوم” =kulabar-kas حمل کننده بار” است.گروه های نوروز نامه خوان هر روز ساعتی پس از تاریک شدن هوا ، گشت گذار خود در محله ها را آغاز می کنند و به هر خانه ای که می رسند بی هیچ مقدمه ای نوروز نامه ای را با آهنگی دل انگیز می خوانند . هر نوروز نامه خوان با تجربه و ماهر چند نوروزنامه از بر دارد و گاه چند نوروز نامه به زبان های مختلف فارسی ، تالشی وترکی .  زیرا گاهی پیش می آید که صاحب خانه ای به شنیدن یک نوروز نامه بسنده نمی کند و یا عمداً برای خوشی بیشتر و یا آزمودن میزان مهارت نوروز نامه خوان ، از او می خواهد که نوروز نامه ای به زبانی دیگر بخواند که البته اگر نوروز نامه خوان از عهده انجام این خواسته ها بر آیند هدیه بیشتری دریافت می نمایند .
هدیه ای که به نوروز نامه خوان داده می شود گاه نقدی و گاه چیز هایی از قبیل برنج ، قند ، جوراب ، تخم مرغ می باشد .
اگر برای خانواده ای پیش آمد بدی رخ داده باشد از نوروز نامه خوان پوزش خواسته و ضمن دادن هدیه ای مناسب از او می خواهند که چیزی نخواند . برعکس اگر برای خانواده ای پیش آمدی خوب رخ داده باشد بویژه اینکه سرگرم راه انداختن عقد و عروسی ای باشند به نوروز نامه خوان هدایای بیشتری داده و از او می خواهند که نوروز نامه های متنوعی بخواند . هدیه ای که باید به نوروز نامه خوان داده شود در ظرفی گذاشته می شود و به وسیله یکی از اعضاء خانواده با خوشرویی و احترام به نزد گروه نوروز نامه خان برده می شود و آنها هدیه را برداشته و ضمن دعای خیر یک شاخه کوچک شمشاد در ظرف خالی می گذارند و راهی خانه ای دیگر می شوند.
صاحب خانه ای که شاخه شمشاد را از نوروز نامه خوان دریافت می نماید اگر کشاورز باشد آن را در ظرف یا انبار غله خود می اندازد تا در سال جدید کارهای زراعی اش به خوبی و خوشی پیش برود و محصول بیشتری برداشت نماید و اگر دامدار باشد آن شاخه شمشاد را به میان دامهای خود می برد تا در سال تازه بلایی بر سر دامهایش نیاید و از آنها حاصل بیشتری بدست آرد . مردم تالش شمشاد را درختی مقدس می دانند از این رو در هر کجا از دیار جنگلپوش تالش که مجمو عه ای درخت شمشاد وجود داشته باشد آنجا محلی متبرک است و مکانی برای زیارت و دخیل بستن . بیشتر نوروز نامه های رایج در تالش به زبان فارسی است و ظاهراً ساخته و پرداخته اشخاصی عوام. هر یک از آن نوروز نامه ها اگر چه با آهنگ خاصی خوانده می شود ولی ملودی آن آهنگها ثابت نیست یعنی اینکه یک نوروز نامه ممکن است به وسیله افراد مختلف با آهنگهایی متفاوت خوانده شود ، مگر بعضی از نوروز نامه ها که به دلایلی آهنگی ثابت و به اصطلاح–جا افتاده– دارند . سرایندگان نوروز نامه ها نامشخص اند و اغلب بر اثر قدمت زیاد و زبان به زبان گشتن دچار تحریف شدید شده و بصورت ابیاتی مغلوط و مغشوش در آمده اند . آنچه که ذیلاً از نظرتان می گذرد نمونه نسبتاً سالم تری از نوروز نامه های رایج در تالش است . این نوروز نامه که هنوز خوانده می شود از یک جنگ خطی با تاریخ تحریر ۱۳۲۰ شمسی انتخاب شده است .

فصل بهار است این زمان                       گردیده بلبل نغمه خوان
ایام شادی شد عیان                           آمد بهارای دوستان .
£
گلها دمیده در چمن                            قمری نشسته با سمن
بلبل شده فریاد زن                          آمد بهار ای دوستان.
£
گلها شکفته در چمن                            شادی کنید اهل وطن
با لاله وبا یاسمن                         آمد بهارای دوستان.
£
ای دوستان ای دوستان                       خلاق رحمت کرد عیان
شادی نمایید این زمان                      آمد بهار ای دوستان.
£
مخلوق همه خرد وکبار                    آزرده بودند و نزار
رحم خدا شد آشکار                       آمد بهار ای دوستان .
£
خوش روزگار است این زمان                    راحت شدند مرد زنان
از ناله های بی امان                              آمد بهار ای دوستان.
£
ای خالق خلق جهان                    رحمی بکن بر عاصیان
نصرت بده اسلامیان                                 آمد بهار ای دوستان.
£
ای خالق قدرت نما                       نصرت بده بر شاه ما
رحمتی بکن بر حال ما                       آمد بهار ای دوستان.

ای خالق کل نصاص                        اشرار را کردی قصاص
ما را بکن از غم خلاص                   آمد بهار ای دوستان.

££
“=agela jang جنگ با تخم مرغ – تخم مرغ بازی”
تخم مرغ بازی یکی از سرگرمی های بسیار متداول در ماه نوروز است . این بازی مردانه و  ویژه جوانان و نوجوانان است. ازآغاز ماه نوروز تا سیزده سا نو، در هر گوشه و کنار و در هر خانه و هر بازار افراد زیادی به این بازی سرگرم می شوند .
چگونگی بازی مزبور به این شرح است :
دو نفر بازیگر در مقابل هم قرار می گیرند و در حالیکه هر یک تخم مرغی در دست دارند با هم قرار می گذارند که :
۱-”سر به تابتا”یعنی اینکه سرها و ته های تخم مرغهایشان را به هم بکوبند .
۲-یا “سر به سر “یعنی فقط سر تخم مرغهایشان را به هم بکوبند و یا بر عکس ته هایشان را.
۳-یا “دسر به ای سر” یعنی یک نفر دوسر تخم مرغ خود را به یک سر تخم مرغ نفر دوم بکوبند .
۴- یا “تک به تک” یعنی دو پهلوی تخم مرغهای خود را به هم بکوبند .
پس از شرط نمودن یکی از موارد بالا بر سر اینکه کدام نفر “بنشینید”یعنی تخم مرغ خود را در دست ثابت نگهدارد تا نفر دوم تخم مرغ خود را بر نقطه تعیین شده آن بکوبد ، گفتگو در می گیرد.پس از رسیدن به توافق در این مورد یک نفر به اصلاح می نشیند و نفر دوم “می زند” در نهایت تخم مرغ آن کسی که سالم مانده بعنوان برنده تخم مرغ شکسته حریف خود را از او می گیرد .گاهی هم بجای یک تخم مرغ ، تعداد زیادی در یک بازی شرکت داده می شود.
به این ترتیب که دو نفر هر یک تعدادی تخم مرغ به نسبت مساوی در مقابل خود ردیف می چینند و پس از رسیدن به توافق در مورد شروط ، وارد بازی می شوند و تمام تخم مرغهای خود را به هم می کوبند در نهایت آن کس که برایش تخم مرغی سالم باقی نمانده باشد بعنوان بازنده تخم مرغهای شکسته اش را به نفر مقابل می دهد .
در بازی تخم مرغ شگردها و حقه های خاصی بکار برده می شود . از جمله :
۱- تخم مرغ را می پزند تا سخت تر شود.
۲- برای اینکه تخم مرغی را بسیار سخت نمایند با مهارت خاصی تمام و یا مقداری از زرده و سفیده اش را خالی نموده و بجای آن موم می ریزند .
۳- برای تشخیص تخم مرغ سخت سر و ته آن را به دندان پیشین می کوبند.
۴- می گویند تخم مرغ سیاه سخت تر است .
“کوله چار شنبه =kule car- sanba چهارشنبه سوری
کار خرید آخر سال ، تدارک ایام عید ، خانه تکانی ، شیرنی پزی ، پیراستن وضع ظاهر و غیره تا سه شنبه آخر سال ادامه می یابد. از این روز دیگر همه با شور حال منتظر طلیعه نوروزند . فضای خانه و آبادی حال و هوایی دیگر دارد. همه در جنب جوشند. پرتو دلپذیری از شادمانی بر همه جا پاشیده است. همه در صدد آنند که همگان با طبیعت ، در برابر منظره شکوفایی گلها و گیاهان و بازی و آواز پرندگان ، جان و تن را تازه نموده و در ستردن غبار ناملایمات و کدورتها تلاشی داشته باشند . کودکان و حتی بزرگترها اکنون دیگر لباس تازه و یا مناسبترین لباس خود را به تن دارند و از شدت کار و فعالیت همیشگی خود کاسته اند . ساعات فراغت بیشتر شده است . اکنون در هر خانه ای کد بانو در صدد است که سفره چهار شنبه سوری را مهیا نماید و لوازمات آن را تهیه کند . در خانه های تالشی معمولاً دو سفره تدارک دیده می شود . اول سفره عام چهارشنبه سوری و دوم سفره خاص و مخصوص اهل خانه در شب روز چهارشنبه سوری .
سفره عام سفره ای است که در شب و روز چهارشنبه در مقابل مهمانان و دید و بازدید کنندگان می گسترند و از محتوای آن به کودکان همسایه و رهگذران که دق الباب می نمایند داده می شود .
در این سفره هفت نوع “دونه = dune غلات بو داده ، برشته” مانند گندم ، برنج ، عدس ، ذرت ، تخم کدو ، نخود و سویا چیده می شود . این غلات و حبوبات را کدبانو یا دختر بزرگ خانواده بوسلیه تابه بر روی آتش اجاق برشته می کند یا به اصطلاح “بو “می دهد. هنگام بو دادن جهت حفظ یمن ، کسی نباید از محتوای نخستین تابه مقداری بردارد و بخورد و یا آن را به دیگری بدهد .
در سفره خصوصی هم باید پلو به اضافه هفت نوع خورشت چیده شود یکی از این هفت نوع خورشت باید “پته = pata سبزیجات پخته” باشد . پته سفره چهارشنبه سوری نیز باید مرکب از هفت نوع سبزی وحشی و بوستانی باشد.
همانطور که اشاره شد سفره خوراکی ، مخصوص اهل خانه در شب چهارشنبه سوری و مهمانی که احیاناً در آن شب از راه می رسند ، می باشد . کدبانوی خانه پیش از گستردن سفره شام از هر نوع خوراکی ای که تهیه نموده است مقداری برمی دارد وبا آنها سفره هفت قلم جداگانه ای تشکیل می دهد که آن را “= carsanba xatuna sefra سفره خاتون چهارشنبه” می گویند . این سفره ویژه را در گوشه ای از خانه می گذارند و تا صبح روز بعد کسی به آن نزدیک نمی شود . تالشی ها عقیده دارند که در شب چهارشنبه سوری پس از آنکه اهل خانه به خواب می رود فرشته چهارشنبه سوری یا همان خاتون چهارشنبه به آنجا سر می زند و اگر در خانه ای سفره ویژه با هفت نوع خورشت را نبیند مکدر و آزرده می شود .
آتش افروزی :
در تالش نیز مانند دیگر نقاط ایران در شب چهارشنبه آخر سال ، مراسم آتش افروزی برگزار می گردد . روز سه شنبه هنگامی که هوا تاریک شد در مقابل هر خانه ای هفت کوهه آتش افروخته می شود و اهل خانه همگی ، حتی بیماران ، در حالیکه بزرگترها کودکان خردسال را در آغوش دارند حداقل سه بار از روی کوهه های آتش می پرند و این جمله ها را می خوانند :
آتش ، آتش چهارشنبه                          kulu kulu car-sanba
نکبت برود دولت بیاید      nagbat besu davlat ba
خاکستر بازمانده از آتش چهارشنبه سوری را در مزارع می پاشند و باور دارند که آن خاکستر موجب دفع آفات می شود .
دستمال اندازی :
در بیشتر نواحی تالش ، در شب چهارشنبه سوری افرادی بخصوص مانند نوروز- نامه خوانها به در خانه دیگران می روند و پنهانی دستمالی بزرگ و خوشرنگ را که در یک گوشه آن مقداری گل بنفشه و پامچال بسته شده است از شکاف  در یا پنجره به درون خانه می اندازند . صاحب خانه آن را به صاحبش پس می دهد البته بی آنکه سعی کند آن شخص یا اشخاص را شناسایی کند .
فالگیری :
جوانان اعم از دختر و پسر در شب چهارشنبه سوری ، هر یک یا دو نفر با هم نیت نموده و پنهانی خود را به پشت در خانه ای می رسانند و بی آنکه دیده شوند به صحبت های افراد داخل خانه گوش می دهند.
جملات اولی را که شنیدند آن را می سنجند اگر معنی و مفهومی نیک داشته باشد آن را به فال نیک گرفنه و باور دارند که در رابطه با نیتی که کرده اند مرادشان برآورده خواهد شد، ولی اگر جملات شنیده شده بد و ناپسند باشد آن را نشان نامردی در موضوع مورد نیت تعبیر می نمایند.اینگونه فال بینی را اشخاص برای خود و هم برای دیگران انجام می دهند.

ترکه زنی :
صبح روز چهارشنبه پیش از دمیدن آفتاب سالمندترین فرد خانواده زودتر از دیگران از خانه بیرون رفته و ترکه ای را از درخت یا از پرچین مقابل خانه جدا می نماید و آنگاه دوباره به درون خانه می رود و با آن ترکه به ملایمت بر پشت کودکان و نوجوانان می زند و می گوید:
پیر و خرم بشوی pir-o zairun bebi
بر پشت بزرگترها می زند و می گوید :
صد ساله بشوی sada sala bebi
دشمنت کور بشود . desmender kur bebu
بر پشت بیمار می زند می گوید :
درد و بلایت دور شود . dard-o balar dur abu
و بالاخره به هر کس به مناسب سن و جنس و احوالش چیزی می گوید و آنگاه ازخانه خارج می شود وبا آن ترکه برپشت دامها می زند . با آن بر انبار غله و کندوی عسل می زند و در هر مورد نیز با بیان جملاتی مناسب دعای خیر می نماید .
پریدن از روی آب روان :
پس از انجام ترکه زنی همه اهل خانه به کنار رود خانه یا نهری پر آب می روند و به نیت رفع بلا و در پیش داشتن سالی خوش و سرشار از شادی و تندرستی چند بار از روی آب روان به این سو و آن سو می پرند .
نوروز :
چهره کلی  نوروز در تالش تقریباً همانند دیگر جاهای ایران است . شور نشاطی که از آغاز ماه نوروز آغاز شده در ساعات تحویل سال به اوج می رسد . تا آن هنگام هر خانواده در حدی که توانش را داشته سفره نوروزی را رنگین کرده است ، لباسهای کهنه را از تن در آورده و به وضع ظاهر خانه و کاشانه اش رنگی و نمایی تازه داده است و دیگر همه بر سر آنند که چشم از هر آنچه ناخوش است و ناخوشایند بپوشند و جز به مهر و شادمانی به چیزی نیندیشند .
از بامداد روز عید سفره پذیرایی از دید و بازدید کنندگان در هر خانه ای گسترده است و در آن حلواهای محلی ، میوه ، آجیل ، غلات و حبوبات برشته و … چیده شده و در میان سفره سینی محتوی هفت سین ، همراه با آینه و قیچی و قرآن نیز به چشم می خورد تا کسانی که در کنار سفره می نشینند به شگون خوش نگاهی به آینه افکنده و با قیچی گوشه ای از سفره هفت سین را بچینند واهل صدق بوسه ای بر قرآن زنند .
کودکان و نوجوانان در این روز در محله ها راه می افتند  و به هر خانه ای که می رسند در آستانه در می ایستند. نوروز و سال نو را به صاحب خانه تبریک می گویند و از حلوا و آجیل و گاه تخم مرغ رنگ شده می گیرند .
بخت گشایی :
دخترانی که دوران بلوغ و جوانی خود را می گذرانند و از هر لحاظ آماده ازدواج هستند ولی هنوز همسر مناسبی نیافته اند و فکر می کنند که بختشان خوابیده است صبح روز عید نوروز دور از چشم دیگران یک تیکه قند و یک تیکه نمک را در گوشه ای از محوطه خانه خود در زمین دفن می کنند و صبح روز سیزده سال به سراغ آن رفته و خاک خاشاک رویش را پس می زنند . اگر آن تیکه های قند و نمک آب شده و از بین رفته باشند باور دارند که گره بختشان گشوده شده و در آن سال ازدواج خواهند کرد .
بار عام :
در روز عید نوروز و حتی روزهایی پس از آن در بیشتر خانه ها سفره عام شام و نهار گسترده تر است و هر کس از آشنا و غریب که به هنگام از راه برسد در جمع اهل خانه به دور سفره می نشیند و غذا می خورد. مستمندان و نیازمندان در این ایام به هر خانه ای که سر می زنند هدایایی نقدی یا جنس مناسبی دریافت می نمایند. توجه اهالی در ایام نوروز به نیازمندان چشمگیر تر از هر زمانی است.
سیزده سال :
روز سیزدهم سال نوروز گشت و گذار و تفریح است.مردم لباسهای تازه خود را می پوشند و از خانه بیرون می آیند و دسته دسته راهی میعادگاه های ویژه سیزده سال می شوند” parda gusa = گوشه،کنار پل پونل” یکی از معروف ترین میعاد گاه های سیزده سال است. اهالی منطقه از نقاط دور و نزدیک ، صبح روز سیزده به”پرده گوشه”می روند و یکایک چند بار از روی آب رودخانه شفارود که در محل مزبور جریان دارد ، عبور می کنند. سپس به گردش و تفریح می پردازند. از فروشندگانی که بساط گسترده اند وسایل می خرند. دسته دسته در جاهای مناسب، بر روی چمن ها و در کنار رودخانه می نشینند، صحبت می کنند، چای می نوشند ، نهار می خورند و بدین ترتیب به اصطلاح سیزده خود را در می کنند و روزی را به خوشدلی سپری می نمایند.
در شب سیزده سال اهالی هر خانه ای می کوشد که خوشرویی خود را حفظ کند و در هیچ موردی سبب جدال و اختلاف نشود چون باور دارند چنین اعمالی موجب می شود که تا آخر سال جر و بحث و اختلاف در بین اهل خانه باقی می ماند.
آش سیزده :
در برخی نقاط تالش بویژه در دیناچال و حوالی پره سر، در شب سیزدهم سال نو ، به نیت اینکه تا پایان سال نو از حوادث و بلاها در امان باشند با استفاده از هفت ماده مختلف مانند برنج و عدس و نخود و پیاز و غیره آشی می پزند که به آن” gali as” گفته می شود . وقتی آش را پختند آن را درسته در گوشه ای می گذارند و صبح روز سیزده مقداری از آن را جهت مصرف اهل خانه باقی گذاشته و بقیه را بین سیزده نفر از همسایگان تقسیم می کنند.
و اما .. در زمانی که این مطلب تنظیم می گردد بسیاری از باورها ، آداب و آیین هایی که شرح داده شد منسوخ گردیده است و درصد کمی از مردم به شیوه گذشته به آن دلبستگی نشان می دهند. دیگر صدای گرم و نوید بخش نوروزنامه خوانها کمتر شنیده می شود و اگر هم در شب های ماه نوروز زمزمه هایی در محلات بپیچد از سوی کودکانی ست که نه از نوروز نامه چیزی می دانند و نه از نوروزخوانی . دیگر بازی سرگرم کننده تخم مرغ بازی رواج ندارد و حتی از اهداء تخم مرغ های رنگ شده هم خبری نیست، دست و دل بیشتر مردم برای بذل و بخشش های عیدانه و گستردن سفره های رنگین چندان باز نیست. اگر چه هنوز نوروز و چهارشنبه سوری و سیزده سال منسوخ نگردیده و مردم در اجرای مراسم و رعایت آداب آن دلبستگی نشان می دهند ولی دیگر آن حال و هوای پر شکوه گذشته را ندارند.
ب – تالش شمالی :
آیین ها و آدب نوروزی در بین تالشان ایران تا اندازه ای بررسی شده و مطالبی نیز در آن زمینه چاپ ومنتشر شده است ولی به علت وجود دیوار بلند جدایی در طول دهها سال گذشته بین دو نیمه تالش، آنچه که از آداب و آیین نوروز در میان تالشان جمهوری آذربایجان هنوز باقی مانده است، تا چند سال پیش به طور کلی بر ما پوشیده بود. اما کنون با مطالعات میدانی محدودی که نگارنده در فرهنگ عامه ی تالشان آستارا و لنکران انجام داده مشخص شده است که دست کم بنمایه های اصلی آیین های و آداب نوروزی در بین تالشان این سو و آن سوی رود آستارا همسان و مشترک است و در عین حال برخی از ویژگی خاص، آنها را از هم متمایز می نماید و همچنین گاه برخی از بنمایه های اصلی و موضوعات جزیی تر در بین بخشی از آن تیره حفظ شده و در بین بخشی دیگر از میان رفته است.

به طور مثال بَرکامه (علی رغم) اینکه تالشان جمهوری آذربایجان با وجودی که ده ها سال در محاصره فرهنگی بیگانه به سر برده و تحت شدیدترین ستم فرهنگی و سیاست امحاء قومی بوده اند ولی با نشان دادن ایستادگی شگفت انگیزی، در بسیاری موارد نسبت به تالشان ایران در حفظ زبان و هاموید (فولکلور) خود موفق تر بوده اند، ولی شوربختانه نوای ویژه خود و از آن جمله ترانه، سرودهای موسوم به نوروزنامه و آیین نوروزنامه خوانی را از دست داده اند و تنها یادبودی از نوروز نامه و نوروزنامه خوانی در ذهن سالمندان لنکرانی باقی مانده است.

تالشان جمهوری آذربایجان نیز استقبال از نوروز را از یک ماه زودتر آغاز می کنند و آن را ( نوروز ما = نوروز ماه ) می نامند.

همه تکاپوهای ویژه ای که همراه با شور و شادی و امید دراین ماه انجام می گیرد چنان است که انگار نوروز یک مقصد و یک هدف آرمانی است و همه این کوشش ها و پیمودن مراحل به منظور و به شوق رسیدن به آن هدف انجام می گیرد و با فرا رسیدن نخستین روز ( اوسور = سال نو ) و نوروز خرسندی و شادابی و آرامشی پیروزمندانه بر دل ها حاکم می شود گویی انگار مقصود و مراد حاصل شده ، تب و تاب و بی قراری های یک ماهه پایان یافته و دیگر کاری نیست که در این باره کسی انجام دهد، جز پرداختن به دید و بازدید و شادباش گویی به همدیگر. در نوروز ما، سرگرمی روزانه نوجوانان ( موغن جنگ = جنگ با تخم مرغ و یا همان تخم مرغ بازی ست ) نو کردن لباس ها، خانه تکانی، سفید کردن دیوار خانه با آهک، فراهم آوردن خوراکی های ویژه از جمله مشغله های اصلی هر خانواده است.

یک هفته مانده به نوروز خانه و محوطه را تمیز می کنند. اشیاء زاید و مندرس را دور می ریزند، دیوارها را با آهک و یا با رنگ سفید می کنند. زن ها نان های گوناگون مانند : زرن، کیلچ، بیشی و شسور شوربی می پزند. با آرد گندم و برنج و عسل و شکر و ادویه و کره حلواهای گوناگون درست می کنند. بنشن هایی مانند نخود و عدس و گندم بو می دهند، با رنگ سرخ تعدادی تخم نقش و نگار می اندازند و همه اینها را روز عید به میهانان و کودکانی که به در خانه می روند، می دهند اندی از این مواد خوراکی به اضافه مقداری میوه و خشکبار، مانند گردو، فندق، شاه بلوط و سنجد را در آوندهایی جداگانه ریخته و در خوانچه عید می چینند. این تا روز سیزده نوروز به صورت نمادین در خانه باقی می ماند و از آن پس به گسارش اهل خانواده و یا مهمانان می رسد.

در کنار خوانچه ی عید، سفره سین هم می گسترند و سمنو رکن اصلی آن سفره به شمار می آید. چنانچه اگر هر یک از ترکیبات هفت سین را بتوان با سین دیگری عوض کرد، سمنو را نمی توان ، این ماده خوراکی در سفره عید جایگاه ویژه ای دارد. به طور کلی نام سمنو در هر زمان یادآور بهار و نوروز و سفره سین است. در ادبیات عامیانه تالشیان، ترانه هایی در وصف سمنو وجود دارد که زنان هنگام پختن سمنو آن را زمزمه می کنند :

متن و ترجمه :
سمنی ها سمنی samani hă samani / سمنو آی سمنو

بوی شو بیکم ام نی / boi Šo bikam amani بیا شادمانی کنیم ما

ول خونچون اب کان vəla xončon obekan / خوانچه های گل را بگشایید

چم دلی شو بئکان čama dəli Šo bekan / دل ما را شاد کنید

سمنی بوی- بوی هنی samani boi-boi hani / سمنو بیاید و باز بیاید

روس بک تی ام نی ros bə ka tə amani         / قامتمان را راست کند

سمنی ها سمنی      samani ha samani/سمنو آی سمنو

ته نبوش عید بدینی    tə nəboŠ id bida ni/ تو اگر نباشی انگار عید نیست

در تالش جمهوری آذربایجان همانند تالش ما، چهارشنبه سوری اوج آیین نوروز ماه است. در آنجا واپسین چهارشنبه سال را ( عزیز روژ – عزیز روز ) می نامند و آیینهای ویژه آن رفتن به گورستان ، روشن کردن شمع و خواندن قرآن – سوره یاسین بر گور درگذشتگان می باشد.

این مراسم تا فروشدن آفتاب ادامه می یابد و آن گاه همه به خانه ها بر می گردند و هر خانواده در حیاط خانه ی خود هفت کوهه آتش می افروزد و هر کس سه بار از روی آن کوهه های آتش می پرد و هنگام پریدن با صدای بلند می گوید:

تالشی فارسی
ها، کول شوه چوشنبه  ha kolə šava čošanba / ای آتش شب چهارشنبه

عزیز شوه چوشنبه aziza šava čošanba     / شب عزیز چهارشنبه

چم داردی و بلون čama dărdi-o balon / درد و بلاهای ما

چم نی جونی دوژون čama ni joni dožon / دردهای جان ما

همه گل ت  بستون   hama gəla tə bəston / همه را بستان

هاکول، کول چوشنبه ha kolə šava čošanba / آتش، آتش چهارشنبه

چم دارد و بن بلون ببه / čama dard-o balon bəba درد و بلاهای ما را ببر

به هاف دریو به تونو ba haf dayu ba tuno / به آن طرف هفت دریا

کول کول چوشنبه   kolə šava čošanba / آتش، آتش چهارشنبه

ها عزیز شوه چوشنبه aziza šava čošanba    hă / آی شب عزیز چهارشنبه

در حین اینکه دیگران سرگرم پریدن از روی آتش هستند عده ای با تفنگ تیر هوایی شلیک می کنند.

در شب چهارشنبه سوری همه اعضاء خانواده باید در خانه ی خود باشند. آنها پس از پایان کول (آتش) چهارشنبه در جای معینی از اتاق ، هر یک به نام خود شمعی را روشن می کند و آن گاه به دور سفره شام می نشینند. در سفره شام این شب باید بهترین غذای ممکن فراهم و چیده شود. یک نفر از اعضاء معمولا” مادر خانواده نیز موظف می شود تا هنگام خواب چند بار اسفند دود کند چنانکه بوی اسفند لحظه ای قطع نشود. دیگر مراسم شب چهارشنبه سوری، دستمال اندازی به خانه هاست. به این ترتیب که شماری از جوانان چه دختر چه پسر جدا از هم با تاریک شدن هوا در کوچه های روستا به حرکت در می آیند و به در خانه یکایک بستگان و آشناها می روند و دستمالی به درون خانه می اندازند و صاحبخانه در آن هدیه ای نقدی یا جنسی بسته و به صاحبش پس می دهد. برزن نشینان چون می دانند این جوانان پیش از دستمال انداختن دقایقی پشت در فالگوش می مانند، در همه حال مواظبند که ضمن صحبت های خانوادگی واژه های ناپسندی بر زبان نیاورند.

روز پس از چهارشنبه سوری هنگامی که بچه ها از خواب بیدار شدند، مادر خانواده به صورت آنها قطراتی آب سرد می پاشد و بچه های شیطان و حرف نشنو را تبر و داس می ترسانند. از این زمان همه می کوشند که با احساس آغاز یک زندگی تازه تا جاییکه میشود غبار هر ملال و کدورت را از چهره خود بزدایند. به این ترتیب واپسین گام از گامهای استقبال از نوروز طی می شود.

آیینهای نوروز در تالش جمهوری آذربایجان با شور و شادابی بیشتری برگزار می شود افزون بر دید و یازدید و گشت و گذار در طبیعت بزم های خصوصی و گاه همگانی همراه با ساز و آواز و پایکوبی در گوشه و کنار، درون خانه ها، آغوش طبیعت و میدان آبادی برپا می شود. به فراخور این روزها ترانه ها و سرودهای بسیاری خوانده می شود که با پیشکش نمونه ای از آن این مطلب را به پایان می رسانم .

تالشی / فارسی

او-سور اومی   avasur omai / سال نو آمده

او-سور خشن اومی xaš omeai  avasur omai / سال نو خوش آمده

ولون به او-سوری خشن اومی / vəlon ba avasori xaš omai گلها در سال نو خوش آمده اند

و لو ببن، و لو ببن vəlo bəban  vəlo bəban     / گل باشید و گل باشید

گرد بین، شو بکن gərda bəban šo bəkan / گرد هم آیید و پایکوبی بکنید

شوی شوی بکن  šoi – šoi bəkan    / شادمانی بکنید

او-سور اوم ت بوی بوی avasor oma tə boi-boi/ سال نو آمد تو بیا بیا

بوغون دَ ولونم اوبن boqonda vəlonəm oban/ در باغها گلها شکفته اند

اوونن بین سه، تی بوی بوی avonan bin sə tə boi-boi/ (گلها) سرخ شده اند ،برای دیدن شان بیا بی

 منبع : http://taleshen.ir/ به قلم دکتر علی عبدلی


برچسب‌ها:
  1. بهرام گفت:

    یادش بخیر ماهم اون موقعها تخم مرغ بازی رو داشتیم ولی نمیدونم الان چرا کم شده چند رو قبل عید موقع خونه تکونی تکم میومد تو محلمون میخوند بچه ها هم دورش جمع میشدن اونو همراهی می کردن دستمال آتی هم داشتیم میرفتیم دم در همسایه ها و فامیل دستمال مینداختیم عوضش نخود وکشمش ،شکلات،آجیل،بعضی موقعها هم پول بهمون میدادن….کاش میشد به اون دوران برمیگشتیم ….یادش بخیر
    مرسی بخاطره گزارش خوبتون خانم جهانی…….،شاد باشید

    پاسخ:
    بهرام عزیز از اینکه با نظرات زیبایتان ما را دلگرم می کنید از شما سپاسگزاریم.
    ما به رسم ادب و احترام به مخاطبان همیشگی مان، بنا داریم این عزیزان را بیشتر بشناسیم و به دوستان دیگرمان هم معرفی کنیم. لذا از در صورت امکان آمادگی خود را برای یک گفتگوی اینترنتی در خصوص خاطرات شما از شهر زیبای چوبر و انتقادات و انتظاراتتان بهمراه ایمیل خود، به ما اعلام فرمایید.
    باز هم از نظر لطف شما سپاسگزاریم.

دیدگاه شما

( الزامي )

(الزامي)




© تمامی حقوق متعلق به چوبرنیوز می باشد. طراحی شده توسط: علیرضا دبیری و ماهر طهماسبی گروه توسعه نرم افزاری آیاز

Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home/chobarir/public_html/wp-includes/script-loader.php on line 2876