چوبر چوبر
چوبر
چوبر
چوبر
چوبر
چوبر
چوبر

مردم خوبی در چوبر داریم که بسیار عاطفی و احساساتی هستند
گرفتن پرینت
کد خبر: 342  |   تاریخ انتشار:18 ژانویه 2014   |   نویسنده: علیرضا شوکتی

 

سال ۱۳۴۶ در للکه محله چوبر به دنیا آمد و درس و مدرسه را هم در آن محله ادامه داد، اما از همان بچگی به هنر و ورزش کشتی علاقه زیادی داشت اما روستا و کمبود امکانات مانع این علاقه ذاتی او شد. بعدها فقط توانست استعداد هنری اش را در رشته عکاسی شکوفا کند چرا که در نبود پدر ، هم باید نان آور خانه می بود و هم باید به فکر حرفه ایی برای زندگی و آینده اش می شد.

خرم لازمی  اولین عکاس و تصویر بردار چوبر است که کمتر کسی در چوبر و حومه است که او را نشناسد. تصویر برداری که اگر هم شادی بخش جشن ها و عروسی برخی ها نبوده اما حداقل یک عکس پرتره در آرشیو او دارند. گفتگوی صمیمانه او را با سایت شهر ساحلی چوبر در زیر می خوانید :

khorram

 

اولین عکسی که گرفتید کی بود و چگونه؟

در سال ۱۳۶۶ اولین عکس خودم را از پرتره یکی از مشتریانم در آتلیه خودم گرفتم. آن زمان امکانات بمانند امروز نبود و من برای عکاسی هم باید جنبه مادی و هم جنبه اقتصادی آن را باید در نظر می گرفتم.چرا که تنها حرفه ام عکاسی بود و روزگارم در آتلیه و اتاق ظهور می گذشت. آن زمان فیلم و نگاتیو کمیاب بود و باید می رفتیم داروی ظهور و حتی کاغذ عکاسی را هم از رشت تهیه می کردیم که در بعضی مواقع هم پیدا نمی کردیم و دست خالی بر می گشتیم.

برای عکسهای رنگی هم نگاتیو را توسط رابط به مرکز شهر می فرستادیم و بعد از چاپ تحویل مردم می دادیم.

برای چاپ عکسهای سیاه و سفید آگراندیسمان قدیمی داشتم که یادم نمی رود با چه مشقتی عکسها را چاپ می کردم.شاید باورتان نشود که من نزدیک به ۳ سال با شمارش ۱،۲،۳ عکس چاپ می کردم. یعنی اگر مدت زمان نوردهی چند ثانیه طولانی می شد، رنگ عکسها تیره تر می شد. بنابراین باید در آن شرایط و با وضع کمبود کاغذ و نگاتیو خیلی دقیق و محتاطانه کار می کردم.

بعد ها تایمر به بازار امد که با تنظیم آن، آگراندیسمان نور دقیق و استاندارد را به عکس می داد. البته الان دیگر همه آنها از رده خارج شده اند و دستگاههای دیجیتال دنیای امروز را احاطه کرده اند. از طرف دیگر کارها هم بسیار آسان و متناسب با سلیقه مردم شده اند.

خاطره ای هم از عکاسی در چوبر دارید؟

یکی از مهمترین خاطراتم مربوط به زمانی است که مرحوم احسان آقایی ، یکی از شهدای چوبر را می آوردند.دوربین یاشیکای روسی من خراب بود و مجبور شدم با دوربین آتلیه عکسهای این مراسم را بگیرم. اون عکسها  هنوز هم حس خاصی به من می دهند.آنها اولین عکسهای محیطی من بود که از مردم بازار گرفتم ، مردمی که برای تشیع آن مرحوم آمده بودند.

فیلبرداری را از چه سالی شروع کردید؟

فیلبرداری را از سال ۷۰ شروع کردم. زمانی که دوربین های m1000  ناسیونال تازه به بازار آمده بود. رفتم تهران و چون نا آشنا بودم با آقای “علی خندستانی ” که در آن زمان در بازرسی کل کشور بود از خیابان جمهوری یک دستگاه دوربین فیلبرداری به قیمت ۱۵۰۰۰۰ تومان خریدیم.

اوایل که برای فیلبرداری به عروسی ها می رفتم همزمان با فیلبرداری بوسیله  یکسری سیم و رابط تصویر گرفته شده را از تلویزیون پخش می کردم که برای مردم بسیار جالب بود و در برخی مواقع عده ایی عروسی را بیخیال شده و به تصاویر پخش شده چشم می دوختند.

نظرتان در مورد مراسمات عروسی در چوبر چیست؟

مراسم عروسی همیشه برایم پر از حوادث و اتفاقات غیر منتظره بوده است. از دعواهای دو طرف گرفته تا آداب و رسوم عجیب و غریبی که بسیاری از آنها اکنون منسوخ شده اند.

یکی از بدترین خصلتها موقعی بود که وقتی مراسم حنابندان در خانه داماد تمام می شد، می گفتند حالا باید برویم خانه عروس. و این بزن و برقص تا ۲،۳ شب ادامه پیدا می کرد که هم خسته کننده بود و هم یک نوع مزاحمت برای دیگران که البته امروزه خیلی بهتر شده است.

این آداب و رسوم درست یا غلط  ریشه در فرهنگ مردم این منطقه دارد، بنظر شما چه باید کرد؟

ببینید،  به صراحت می توانم بگویم که بسیاری از مراسم و آداب و رسوم غلطی که مردم داشتند، من جمع کردم! مثلا شام دادن شب عروسی، بزن و برقص مفرط تا نیمه های شب، و… حتی یک بار یکی از چوبریها (در بالا محله) عروسی مجللی گرفته بود که تا خود صبح  یعنی ساعت ۷ طول کشید. وقتی برگشتم خانه تازه خوابیده بودم که ساعت ۹ دوباره بیدارم کردند که بیا، عروس و داماد آرایشگاهند و می خواهند بروند کنار دریا…

درست است که برخی از این مراسم در فرهنگ ما ریشه دارند اما چون برخی هم به غلط وارد این فرهنگ شده اند، با گذشت زمان و تغییر و تحولی که در جامعه افتاده بسیاری از آنها خود بخود تعدیل و یا حتی منسوخ می شوند. چرا که آگاهی و دانایی مردم بیشتر شده است.

در تعدیل این مراسمات غلط آیا به شما اعتراض نمی کردند؟

خوشبختانه مردم خوبی در چوبر داریم که بسیار عاطفی و احساساتی هستند. چون مرا خیلی قبول دارند در اکثر مراسمات که نظر یا پیشنهاد می دادم قبول می کردند چرا که هرچند در برخی مواقع شاید به ضرر من بود اما در بیشتر مواقع به نفع صاحب مراسم بود.

در دعواها یا اتفاقاتی که باعث کدورت می شد من پادرمیانی می کردم و سعی می کردم قائله را ختم به خیر کرده و آشتی شان بدهم.

در واقع من خودم را همیشه امانتدار مردم می دانم و دوست دارم مردم به من اعتماد کنند. بسیاری از عروسیهایی که من رفته ام آلان خودشان عروس دارند ، نوه دارند و هنوز هم که مرا می بینند احترام خاصی برایم قائلند که این برایم بسیار با ارزش و با اهمیت است. من افتخار می کنم که در جشن و شادی این عزیزان سهمی داشته ام و همین برایم کافی است.

شما شهر ساحلی چوبر را چگونه می بینید؟

شهر ما انسانهای واقعا خوبی دارد اما ظاهر و نمای شهر بمانند یک روستا باقی مانده که باید مردم و مسئولان به فکر باشند. توریست هایی که از کشورهای خارجی به اینجا می آیند از زیبایی های طبیعت ما شگفت زده می شوند اما نمی دانم مشکل کجاست که این شهر همچنان از امکانات رفاهی و منظر شهری دور مانده است.

پرژه آب آشامیدنی چوبر نیمه کاره مانده که باید هرچه سریعتر پیگیری شود، فضای ورزشی ما فقط به فوتبال اختصاص یافته از طرف دیگر چند وقتی هست که  فوتبال چوبر نیز کمرنگ شده است و باید علت یابی شود.

در این شهر جای سالن کشتی واقعا خالی است در حالی که من مطمئنم اگر یک سالن کشتی و یک مربی خوب داشته باشیم بیش از هزار نفر ثبت نام خواهند کرد. من خودم حاضرم اولین قدم را برای راه اندازی ورزش کشتی در چوبر بردارم و نهایت تلاشم را برای این کار خواهم بست. امیدوارم با همیاری مردم و مسئولان و پیگیری های رسانه ایی شما این امر مهم را به نتیجه برسانیم.

تا بحال برای به انجام رسیدن چه پروژه ایی در چوبر تلاش کردید که به نتیجه هم رسیده باشد؟

هنوز هم استعدادهای زیادی در چوبر هستند که به خاطر کمبود امکانات و یا نداشتن پول هدر می روند. خیلی ها بخاطر نداشتن پول ترک تحصیل کردند…

من خودم برای آوردن پیش دانشگاهی به این شهر خیلی تلاش کردم البته اقای دانشی هم  همراه من بود.

اگر بخوای از ۵ نفر تشکر کنی از چه کسانی نام می بری؟

من اولا می خواهم از همه مردم خوب چوبر تشکر کنم اما اگر بخواهم از کسی نام ببرم ،

ابتدا از مادرم “صدف اعتمادی” که واقعا یک مادر زحمتکش و عزیزی هستند تقدیر و تشکر می کنم.

سپس از مرحوم  “حاج نجفقلی عزیزی”  که با اهدا زمین باعث ترویج علم و دانش در چوبر شده اند.

من ندیده ام اما شنیده ام مرحوم  “یونس خان آقاجانی”  هم برای امنیت چوبر بسیار زحمت کشیده اند که ایشان هم برایم قابل تقدیر و احترامند.

حاج اسفندیار اعتمادی”  که دایی من نیز بود شخصیت بسیار محترم و بزرگی بودند که لازم می دانم از ایشان هم یادی بکنم.

kh

پدر بزرگم “ محمد عزیز لازمی” یک انسان رئوف و خیلی مردم دار بود که به همه کمک می کرد. بطوریکه در گذشته های دور کارخانه سفال پزی داشت و اکثر مردم چون وضع مالی خوبی نداشتند ، می آمدند و تقاضای کمک می کردند که پدر بزرگم یک ساله و به طور امانی سفال در اختیارشان می گذاشت تا یک سال بعد پول آن را پرداخت کنند .

همچنین لازم می دانم از برادران ” خندستانی” و ” حسن پور ” که با ایجاد سرد خانه باعث اشتغال بیش از ۴۰۰ نفر از مردم منطقه شده اند تشکر و قدر دانی نمایم .

در پایان از شما و همکارانتان که در اطلاع رسانی شهر چوبر زحمت می کشید بسیار سپاسگزارم. واقعا جای یک رسانه مستقل و جامع برای این شهر خالی بود که آن هم به لطف شما فعلا راه افتاده و بسیار امیدوار کننده است.

DSC_0199

rr2

DSC_0191


برچسب‌ها:
  1. محمدتقی گفت:

    با سلام
    خیلی جالب بود
    تشکر

  2. قربون دایی گلم بشم،من و پسرخاله ام محمد بینایی هم مدتی رو در این عکاسی که چاپ عکس خیلی مشکل بود کار کردیم،یادش بخیر چه روزهای خوبی بود

  3. به این نکته پی برده ام که بیشتر مردم آنقدر شاد هستند که

    ذهن شان را نیز وادار می سازند این گونه باشد

    ممنونم آقای شوکتی لطف دارین ……

  4. سارک گفت:

    سلام .
    خسته نباشید ممنون اززحما تتون
    من هیچ عکسای نوجونی داِئیمو ندیده بودم مممممممممنون

  5. سارک گفت:

    سلام .
    خسته نباشید ممنون اززحما تتون
    من هیچ عکسای نووجونی داِئیمو ندیده بودم مممممممممنون
    ازدائی خوبمم خیلی متشکرم………….

  6. محمد گفت:

    یادش بخیر سه سال توی عکاسی داییم کار کردم «اتاق ظهور و چاپ» خیلی سخت بود. داییم استعدادش خیلی خوب بود توی عکاسی ولی متاسفانه به ندرت توی مغازه می موند و حوصله زیادی هم نداشت. با این حال جدا از داییم بودنش کارش تو منطقه حرف نداشت الان هم نداره چون کارشو درک می کنه و می فهمه

دیدگاه شما

( الزامي )

(الزامي)




© تمامی حقوق متعلق به چوبرنیوز می باشد. طراحی شده توسط: علیرضا دبیری و ماهر طهماسبی گروه توسعه نرم افزاری آیاز

Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home/chobarir/public_html/wp-includes/script-loader.php on line 2876